دوســت و دوستـــــــــــی
قسمت چهارم و پایانی
در سه قسمت گذشته با مفهوم دوست و دوستی آشنا شدیم و ضمن بیان اهمیّت دوست و تقش آن در شکل گیری شخصیت انسان و زیان¬بار بودن دوستان ناباب، ضرورت گزینش دوست براساس معیارهای دینی، عقلانی و ماندگار را یادآور شدیم.
در بخش معیارهای دوست به نکات برجسته¬ای اشاره کردیم و گفتیم: سلامت روح، دین¬داری، آخرت¬گرایی، پای¬بندی به تعهّدات، خیرخواهی و انصاف، برخورداری از روح اجتماعی، نوع دوستی و عقل گرایی از مهم¬ترین نشانه¬ها و معیارهای دوست خوب به شمار می¬روند که باید دوستان خود را با توجه به آن ها برگزید.
در این جا یادآور می¬شویم که با توجه به نورسته بودن نوجوانان و این که آنان هنوز تجربه چندانی به دست نیاورده اند تا در تشخیص خوبی¬ها و بدی¬ها و شناخت راه هموار و نقاط کور و خطرناک زندگی از آن بهره بگیرند و دام¬های گسترده از سوی شیطان صفتان دوست نما را تشخیص دهند، تکیه کردن آنان بر معلومات و برداشت¬های شخصی و بی¬نیاز دانستن خود از دانش و تجربیات دیگران، کار درست و خردمندانه¬ای نیست. نوجوانان باید در انتخاب دوست و تطبیق آن با معیارهای صحیح دوست یابی، اوّلاً با هوشیاری و وسواس و با دقت کافی و به دور از انگیزهای زودگذر و جاذبه¬های ظاهری اقدام کنند و ثانیاً از تجربیّات و دانش بزرگان، به ویژه پدران و مادران خود استفاده نمایند. درست است که آداب و رسوم اجتماعی و مقتضیات زمان به منزله¬ی برنامه¬ی عملی و خط مشی زندگی مردم همان زمان قلمداد می¬شوند،که هرکس باید برنامه¬ی زندگی خود را با توجه به آن تنظیم کند، امّا این مسئله به معنای فاصله گرفتن از نسل¬های گذشته و قطع رابطه با آنان نیست.
به قول خطیب توانا و واعظ شهیر، مرحوم محمد تقی فلسفی(قدّس سره):
(( کهن سالان، یک عمر سرد و گرم¬ها دیده و پست[ی] و بلندی¬ها پیموده و در مدرسه¬ی زندگی درس¬هایی فراگرفته-اند. اینان گرچه از جهت جسمانی، ضعیف و ناتوان شده و قدرت فعالیّت و تحرّک را از دست داده¬اند، ولی از نظر معنوی تجاربی ارزنده دارند، نیک و بدها را بیش¬تر می-فهمند و مسائل را بهتر تجزیه و تحلیل می¬کنند. می¬توانند مانند رهبران روحانی، هادی دگران باشند و جوانان و میان سالان را به خیر و سعادتشان راهنمایی نمایند. قال الصادق (علیه السّلام): الشیخ فی اهله کالنبی فی امّته؛1 وجود پیر سالخورده در خانواده¬اش همانند پیغمبر الهی است در بین امتش.))2
بنابراین نوجوانان باید در زمینه¬ی صفات دوستان خوب و مناسب از راهنمایی¬ها و ارشادات والدین خود استفاده کنند و به بهانه¬ی این که آنان قدیمی¬اند، نباید تجربیات ارزنده¬شان را نایده بگیرند. البته از این نکته نیز نباید غافل ماند که نوجوانان امروز به حسب شرایط زمان، نوخواه و نوگرا هستند و به افکار و اندیشه¬های تازه علاقه مند می¬باشند. آنان زبان و آداب و رسوم و سبک زندگی امروزی را طالبند و بر خلاف بیش¬تر بزرگ¬سالان که خواستار سنن و آداب قدیمی¬اند و میل دارند هر چیزی در جای خود باقی بماند و آداب و رسوم و روش زندگی تغییر نکند، اینان دوست دارند که هم¬پای سرعت تحولات اجتماعی و فرهنگی در جهان به پیش روند و با پیشرفت صنعت و تکنولوژی ، روش زندگی آنان نیز تغییر یابد. اگر در زمان¬های گذشته محیط زندگی و محیط کار و فعالیت به گستردگی امروز نبود و بعضاَُ افرادی خود را نیازمند به ایجاد روابط دوستانه با دیگران نمی¬دیدند، دلیل آن نیست که نوجوانان امروز نیز به روش پیشینیان در تمام امور زندگی تن در دهند و به دور از دوست و دوستی¬ها به زندگی اجتماعی خود ادامه دهند. ممانعت بی دلیل از معاشرت با دوستان یا برخوردهای تحکم آمیز و امر و نهی-های لجاجت برانگیز و رفتارهای بی¬منطق به این دلیل که در زمان گذشته وجود نداشته است، کار درستی نیست و پدر و مادرها نباید طبق سلیقه¬ی شخصی درباره¬ی انتخاب و یا نداشتن دوست با جوانان حرف بزنند.
امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( لاتقسّروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛3 آداب و رسوم زمان خود را با زور و فشار به فرزندان خویش تحمیل نکنید، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده¬اند.))
براین اساس همان طور که پدران و مادران وظیفه دارند در تربیت و هدایت نسل جوان مطابق مقتضیات زمان عمل کرده و اوضاع و شرایط حاکم بر دوران نوجوانی را مدنظر قرار دهند، نوجوانان نیز باید دخالت¬های پدر و مادر در امور زندگی خود را به سلب آزادی تفسیر نکنند و با آغوش باز از دیدگاه¬های آنان استقبال کرده و بدانند که هیچ پدر و مادری سرانجام بدی برای فرزندان خود نمی¬خواهد و تذکرات و دخالت¬های آنان با هدف تأمین خوش¬بختی فرزندان و خیر و مصلحت آنان صورت می¬گیرد. این که گفته می¬شود نوجوانان در اموز زندگی با والدین خود مشورت کنند و از دیدگاه¬های آنان در زمینه¬ی انتخاب دوست بهره¬مند شوند، در همین راستا است.
آن که کـم¬تر شنیـد پند پدر ***روزگـارش زیـاد پند دهد
و آن که را روزگار پند نداد*** تیغ زهر آب داده پند دهد
(ملک الشعرای بهار)
بـــی¬پیر مرو تو در خـرابات ***هـــر چند سکندر جهـانی
حفاظت از پیوند دوستی
از جمله وظایف مهم انسان در محیط¬های دوستانه، مراقبت و پاس¬داری از دوستی¬ها و پرهیز از عوامل جدایی آفرین است. خلقیات زشت و برخوردهای نسنجیده و به دور از انصاف از یک سو و حرکت¬ها و شیطنت¬های افراد شرور و فرومایه¬ای که از دوام دوستی¬ها ناخرسند می¬باشند و آن را به زیان خود می¬دانند از سوی دیگر، از مهم¬ترین عواملی به شمار می¬روند که دوستی¬ها را تهدید کرده و دوستان را از یک دیگر گریزان می¬کند.
دوست در فرهنگ پیشوایان دین به منزله¬ی شریف¬ترین عضو پیکره¬ی اجتماع است که راجع به حفاظت از آن و در نتیجه تداوم دوستی¬ها بسیار سفارش شده است.
امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( من فقد اخاً فی الله فکانّما فقد اشرف اعضائه؛4 کسی که دوست خوب و شایسته¬ای را[ که براساس معیارهای خدایی انتخاب کرده] از دست دهد، گویا شریف¬¬ترین اعضای بدن خود را از دست داده است.))
رسول گرامی اسلام در ضمن روایتی که به سی حق هر مسلمان بر مسلمانی دیگر اشاره می¬کند، می¬فرماید: (( و یحفظ خلّته؛5 [ یکی از حقوق هر مسلمان بر دیگری آن است که] دوستی او را حفظ کند.))
علی(علیه السّلام) دوستان قدیمی را مایه¬ی کرامت انسان دانسته و می¬فرماید: (( من کرم المرء بکائه علی ما مضی من زمانه و حنینه الی اوطانه و حفظ قدیم اخوانه؛6 از بزرگواری و کرامت انسان این است که بر گذشته¬ی عمر خود که به نادانی سپری شده، بگرید و به وطن خود علاقه داشته باشد و دوستان قدیمش را حفظ کند.))
پیشوایان معصوم(علیهم السّلام) قهر کردن و تباه ساختن دوستی¬ها را مایه¬ی غربت و تنهایی، دورشدن از رحمت خدا و از نشانه¬های بی توفیقی و محروم شدن از خوبی¬ها دانسته و آن را نکوهش کرده¬اند.
ابی بصیر می¬گوید: امام صادق(علیه السّلام) فرمود: شیطان همواره از جدایی دو مسلمان خشنود است تا زمانی که آن دو با هم تجدید رابطه کنند، که در این صورت زانوان و لرزان شده و رگ¬های او قطع گردیده و می¬گوید: وای بر من که نابود شدم.7
امام صادق(علیه السّلام) می¬فرماید: پدرم از رسول گرامی اسلام نقل کرد که فرمود: اگر دو مسلمان از هم جدا شوند و این جدایی سه روز طول بکشد و بعد از سه روز آشتی نکنند، هر دو از اسلام بیرونند و روح برادری و دوستی در بین آنان حاکم نیست. پس هر یک از آن دو که در سخن گفتن با برادر خود پیشی بگیرد، در روز قیامت نیز برای رفتن به بهشت پیش خواهد افتاد.))8
از دیدگاه امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) قطع رابطه¬ی دوستی با دوست به این دلیل که او کافر شده است، جایز نیست، آن حضرت می¬فرماید: (( لاتقطع صدیقاً وان کفر؛9 با دوست خود قطع رابطه مکن، هر چند کافر گردد.))10
و نیز فرمود: (( استفساد الصدیق من عدم التوفیق؛11 تباه کردن دوست، نشانه¬ی بی توفیقی است.))
اگر در موردی خاص و به لحاظ مسائل تربیتی و آموزشی، قهر و قطع رابطه ضرورت پیدا کند، اسلام آن را بیش از سه روز جایز نمی¬داند.
امام صادق(علیه السّلام) می¬فرماید: رسول خدا فرمود: (( لا هجرة فوق ثلاث؛12 هیچ قطع رابطه¬ای نباید بیش از سه روز باشد.))
از مجموع آن چه درباب حفظ دوست و دوستی در سخنان بزرگان دین آمده، به خوبی روشن می¬شود که دوستی محوری-ترین مسئله¬ی اجتماعی است که یکایک افراد باید آن را پاس بدارند.
در تداوم دوستی¬ها و دوری از آفات جدایی، عواملی مؤثرند که در ادامه این بحث آن را پی می¬گیریم.
عوامل تداوم دوستی
عوامل دوام دوستی که در برخی روایات از آن ها به عنوان حقوق دوستی و برادری یاد شده است، فراوانند. ما در این بخش تنها به برخی از آن ها اشاره می¬کنیم:
1- خوش¬رویی
خوش رویی در برخورد با دوست، یکی از صفات پسندیده و فضایل نفسانی است که بزرگان دین به آن بسیار سفارش کرده¬اند.
حضرت امام محمد باقر( علیه السّلام) می¬فرماید: شخصی به محضر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد و عرض کرد: مرا نصیحت کن. آن حضرت ضمن توصیه¬های خود به او فرمود: برادرت را با چهره¬ی باز ملاقات کن و در برخورد با او گشاده¬رو باش.13
امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) مؤمنان خوش رو و متخلّقان به این فضیلت بزرگ را این گونه معرفی می¬کند که این افراد اگر هم نارحت و اندوهگین باشند اما در برابر دیگران اظهار اندوه و ناراحتی نمی¬کنند.
هم او می¬فرماید: (( اَلمؤمن بُشره فی وجهه و حزنه فی قلبه؛14 شادی مؤمن در چهره¬ی او است و اندوه و غمش در قلب او.))
همان گونه که خوش رویی و چهره گشاده داشتن در کسب محبت و دوستی و نزدیک شدن افراد به یک دیگر تأثیر دارد، اخم کردن و ترش رویی نیز انسان¬ها را از یک دیگر گریزان می¬کند.
امام باقر(علیه السّلام) می¬فرماید: (( البشر الحسن و طلاقـة الوجه مکسبـة للمحبـة و قربـة من الله و عبوس الوجه و سوء البشر مکسبـة للمقت و بعد من الله؛15 خوش رویی و چهره¬ی گشاده، وسیله¬ی کسب محبت و سبب نزدیک شدن به خدا و ترش¬رویی سبب نفرت مردم و دوری از خدا است.))
گاهی یک لبخند و یک برخورد شاد همراه با چهره¬ای باز چنان محبّت و دوستی را شعله¬ور می¬سازد که با هیچ چیز نمی¬توان آن را خاموش کرد. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) به لحاظ همین نقش مهم تربیتی است که سفارش می¬کند: (( علیک بِالبشا شـة فانها حبالـة المودّة؛16 با دیگران گشاده¬رو و خندان باشید، چرا که آن پیوند و رشته¬ی دوستی است.))
و باز آن حضرت می¬فرماید: (( سبب المحبـة البشر؛17 گشاده رویی، سبب دوستی است.)) البته نوجوانان و جوانان باید مواظب لبخندهای ظاهری و شیطنت آمیز بعضی افراد باشند که به این وسیله می¬خواهند دیگران را به سوی خود جلب کنند و به تدریج آنان را به راه¬های منحرف بکشانند.
2- انصاف
یکی از عوامل بقای دوستی¬ها و بازدارنده از جدایی دوستان، رعایت انصاف درگفت¬گوها و داوری¬ها است. وقتی کسی ببیند دوستش در رفتار و گفتار بی¬انصاف است و حتی در قضاوت و داوری راجع به سایر دوستان روش بی¬انصافی را اتّخاذ کرده است، به تدریج فاصله خواهد گرفت.
(( واژه¬ی انصاف از نَصف( به فتح) و نُصف( به ضم) است؛ یعنی چیزی را نصف کردن و یا به نصف رساندن ودر روابط اجتماعی یعنی سود و زیان را میان خود و دیگران انصاف از روح گذشت و احترام به حقوق دیگران ناشی می¬شود و شخص منصف کسی است که برای دیگران حقوق برابر قائل باشد و مزایای زندگی را میان خود و مردم تقسیم کند.))18
مکتب اسلام در تلاش است که با ایجاد روابط دوستانه و منصفانه بین دوستان، روح راستی، صداقت ، مرّوت و رحم را در جامعه¬ی اسلامی حاکم ساخته و مسلمانان را در غم و شادی یک دیگر سهیم کرده و از این ره گذر بر دوستی-ها تداوم بخشد.
یکی از دوستان امام صادق(علیه السّلام) طی نامه¬ای که به وسیله¬ی شخصی به نام (( عبدالاعلی)) برای آن حضرت فرستاد.، پرسش¬های خود را مطرح کرد و از آن حضرت پاسخ خواست. ضمن این که عبدالاعلی مأموریت یافت تا مسئله¬ای حقوقی را به صورت شفاهی از امام صادق(علیه السّلام) سؤال کند.
عبدالاعلی می¬گوید: به محضر امام رسیدم، نامه را تسلیم کردم و پرسش حقوقی را مطرح کردم؛ اما بر خلاف انتظار، آن حضرت پاسخ همه¬ی پرسش¬ها را داد جز پرسشی که درباره¬ی حقوق برادران مسلمان بر یک دیگر بود.
به هنگام خداحافظی به محضر امام رسیدم و عرض کردم به پرسش من پاسخ ندادید. آن حضرت فرمود: می¬ترسم حقیقت را بگویم و شما به آن عمل نکنید و از دین خدا خارج شوید و آن گاه فرمود:
از جمله¬ی این حقوق درباره¬ی بندگان خدا و از سخت¬ترین آن ها سه حق است، که یکی از آن¬ها رعایت عدل و انصاف میان خود و دیگران می¬باشد؛ یعنی با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار کند که دوست دارد او با وی چنان رفتاری داشته باشد.))19
بی انصافی و جفا به دوستان، تباه کننده¬ی دوستی¬ها است.
حضرت علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( لاتدوم علی عدم الانصاف المودة،20 با بی¬انصافی مودّت و دوستی دوام ندارد.))
تأثیر انصاف و برخورد صادقانه در ثبات و دوام دوستی-ها بر کسی پوشیده نیست.
حضرت علی (علیه السّلام) می¬فرماید: (( باالنصفـة تدوم الوصلـة؛21 به وسیله¬ی انصاف، دوستی ادامه می¬یابد)). و نیز آن حضرت فرمود: (( الانصاف یألف القلوب؛22 انصاف، دل¬ها را با هم مهربان می¬کند.))
دوستی همراه با عشق و دل سوزی و مهر و صفا، مطمئن¬ترین دوستی¬ها است که از راه رعایت انصاف و مروّت و مردانگی حاصل می¬شود.
2- تواضع
فروتنی و تواضع در مقابل دیگران علاوه بر بالا بردن مقام و منزلت انسانی، دوام دوستی¬ها و ثبات آن را به دنبال دارد.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه السّلام) می¬فرماید: اگر انسان متواضع و فروتن در ته چاه باشد، خدای بزرگ بادی را مأمور کرده تا او را از چاه بیرون آورده و در موقعیتی بالاتر از نیکان قرار دهد.23
ز افتادگی به مسند عزّت رسیده است یوسف کند چگونه فراموش چاه را
حضرت علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( ثلاثـة یوجبن الحبـة: الدین و التواضع و السخا؛24 سه چیز موجب محبّت است: دین و تواضع و بخشش.))
و نیز فرمود: (( ثمرة التواضع المحبـّة؛ 25 میوه¬ی تواضع ، محبّت و دوستی است.))
عیب است بزرگ برکشیدن خود را ***وزجمــله¬ی خلق برگزیدن خود را
از مردمـــک دیده ببـاید آمــوخت *** دین همه کس را و ندیدن خود را
3- عفو و گذشت
عفو و گذشت و نادیده گرفتن لغزش¬ها و خطاهای دیگران، از جمله صفات پسندیده است که سبب عزت و سربلندی می¬شود و کینه¬ها را از دل دوستان می¬زداید. رسول گرامی اسلام می¬فرماید: (( ما عفا رجل عن مظلمـةٍ قطّ الا زاده الله بها عزّاً؛26 هرگز مردی از ستمی که بر او رفته است، در نمی-گذرد جز این که خدای بزرگ بر عزّت او بیفزاید.))27
و هم آن حضرت فرمود: (( تعافوا تسقط الضغائن بینکم؛28 یک دیگر را عفو کنید، کینه¬ها از بین شما رخت برخواهند بست.))
معمولاً در زندگی اجتماعی و بین دوستان، خطاهایی از برخی افراد سرمی¬زند و حقوقی از این و آن ضایع می¬گردد که سخت¬گیری در گرفتن حق و چشم¬پوشی نکردن از حتی کوچک-ترین لغزش¬ها زندگی را تلخ کرده و روح صفا و صمیمیت را از جامعه می¬زداید و کینه و دشمنی را جای¬گزین می-کند.
اسلام در چنین مواردی دستور ویژه دارد و می¬فرماید: (( هرگز نیکی و بدی یک سان نیست؛ بدی را با نیکی برطرف کن، که ناگاه[خواهی دید] همان که میان تو و او دشمنی است،گویی دوست گرم و صمیمی تو است.))28
عفو و گذشت و بدی را با نیکی پاسخ گفتن نه تنها مایه¬ی دوام دوستی¬ها است، بلکه عاملی مهم برای تبدیل دشمن به دوستی صمیمی به شمار می¬رود. البته عفو و بخشش، حدود و مسائلی ویژه دارد که باید در جای خود به آن پرداخت. به طور کلی این موضوع در جایی مطرح است که حقوق شخصی مطرح باشد و در مسائل اجتماعی و جایی که دین و حاکمیت اسلام مطرح باشد، عفو و گذشت معنا ندارد.
حضرت علی(علیه السّلام) می¬فرماید: به حسنه و کار نیک پاداش بده و از بدی بگذر، در صورتی که عفو و گذشت باعث رخنه در دین و یا مایه¬ی توهین به حاکمیت اسلام نباشد.))29
4- هدیه دادن
هدیه یعنی تحفه و ارمغان و آن چه شخص از راه دور به عنوان بزرگ داشت و برای ابراز دوستی برای دیگری می-فرستد.
دور دستان را به احسان یاد کردن همّت است ورنه هر نخلی به پای خویش می¬ریزد ثمر
یکی از سنت¬های حسنه¬ی رایج بین ما انسان¬ها به ویژه در محیط¬های اسلامی و از جمله سفارشات مهم اسلام، هدیه دادن و پیش¬کش فرستادن است. هدیه¬، نشانی از محبّت و نوعی اظهار علاقه¬ی عملی است که هدیه دهنده به هدیه گیرنده ابراز می¬دارد و از این راه اهتمام و فراموش نشدنش را به او نشان می¬دهد.
هدیه، زنده کننده¬ی خاطرات شیرین گذشته و یادآور دوستی¬ها است.
هدیه، کینه¬ها را می¬زداید و برادری را استوار و پایدار می¬کند. پیامبر گرامی اسلام می¬فرماید: (( الهدیـة تذهب الضغائن من الصدور؛30 هدیه، کینه¬ها را از دل¬ها می¬زداید.))
و در جایی دیگر نیز می¬فرماید: (( الهدیـة تورث المودّة و تجدر الاخوة و تذهب الضغینه تهادوا تحابّوا؛31 هدیه، مودت و دوستی را به ارمغان می¬آورد و برادری را هموار می¬کند و کینه را می¬زداید، پس به یک دیگر هدیه دهید تا با هم مهربان گردید.
پی نوشت¬ها :
1- لئالی الاخبار، ص 181، به نقل از: محمد تقی فلسفی، بزرگسال و جوان، ص 56 .
2- بزرگسال و جوان، ص 56.
3- شرح ابن ابی الحدید، ج20، کلمه¬ی 102.
4- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 414، حدیث شماره¬ی 9461.
5- بحارالانوار، ج71، ص 236.
6- همان، ص 264.
7- همان، ج72، ص 187.
8- همان، ص 186.
9- غررالحکم و دررالکلم، ج6، ص 268.
10- دوستی با کافر از حساسیّت ویژه¬ای برخوردار است و ضرورت شناخت و آگاهی در این زمینه برای آلوده نشدن به عواقب ناگوار آن بر کسی پوشیده نیست.
11- غررالحکم و دررالکلم ، ج1، ص 383.
12- اصول کافی، ج2، کتاب الایمان و الکفر، باب الهجرة، حدیث 2.
13- همان، ص 103، به نقل از: محمدرضا مهدوی کنی، نقطه¬های آغاز در اخلاق عملی، ص 562.
14- نهج البلاغه¬ی فیض الاسلام، حکمت 325.
15- تحف العقول، ص 296.
16- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، شماره¬ی 9939.
17- همان، شماره¬ی 9934.
18- محمدرضا مهدوی کنی،نقطه¬های آغاز در اخلاق عملی، ص 570 و571¬.
19- اصول کافی، همان، ص 170، حدیث3؛ به نقل از: محمدرضا مهدوی کنی، همان، ص 576.
20- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، حدیث شماره¬ی 9618.
21- غررالحکم، حدیث شماره¬ی 1076.
22- همان، حدیث شماره¬ی 1130.
23- بحارالانوار، ج74، ص 53.
24- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، حدیث شماره¬ی 5181.
25- غررالحکم و دررالکلم، حدیث شماره¬ی 4613.
26- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه¬ی 133 سوره¬ی ال عمران.
27- کنزالعمال، حدیث شماره¬ی 7004.
28- فصلت (41) آیه¬ی 34.
29- غررالحکم و دررالکلم، حدیث شماره¬ی 2015.
30- میزان الحکمـة( 5 جلدی) ج4، ص 3450؛ به نقل از : عیون اخبار الرضا.
31- اصول کافی، ج5، ص 144.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.