درک دوستیهای ارزنده و تفکیک آن از دوستیهای نامناسب
«اجتماعی شدن»، فرایندی است که در دوران کودکی ریشه دارد. این پدیده ظرافتها، ویژگیها، حساسیتها، آسیبهایی خاص دارد. آینده نگری و کمالجویی چنان اقتضا میکند که پیش از غرق شدن در دل اجتماع ویژگیها و آسیبهای این پدیده را باز شناسیم. موفقیت در برقراری مناسبات درست اجتماعی که نشاط اجتماعی خوانده میشود، رهاورد توجه بدین مسائل است. امام علی ـ علیه السلام ـ این امر را ارج مینهاد و با اندرزها و ارشادهای شایسته، مردم را سمت نشاط اجتماعی رهنمون میشد. در نگاه آن حضرت، کامیابی در جامعه مرهون عوامل زیر است:
درک دوستیهای ارزنده و تفکیک آن از دوستیهای نامناسب، زمینة موفقیت در اجتماع به شمار میآید:
علیکم بالاخوان فانهم عُدَّةٌ فی الدنیا و الاخرة؛ پیوند با دوستان را محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرتند.[1]
الغریب من لم یکن له حبیب؛ غریب کسی است که از دوست محروم باشد.[2]
اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان و اعجر منه من ضیّع من ظفر به منهم؛ ناتوانترین مردم کسی است که نیروی به دست آوردن دوستان ندارد و ناتوانتر از او کسی است که دوستی به دست آرد و او را ضایع گذارد.[3]
ناگفته پیداست، دوستی در نگاه امام علی ـ علیه السلام ـ بیقید و شرط نیست. آن حضرت بر گزینش دوست خوب تأکید میورزید و یارانش را از دوستیهای ناسنجیده باز میداشت:
من اتخذ اخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تاکدت مودته؛ کسی که پس از آزمایش صحیح فردی را به دوستی برگزید، رفاقتش پایدار و مودتش استوار خواهد بود.[4]
من اتخذ اخا من غیر اختبار الجاه الاضطرار الی مرافقة الاشرار؛ کسی که ناسنجیده با دیگران پیمان میبندد، ناگزیر به رفاقت اشرار و فاسدان تن میدهد.[5]
آن بزرگوار دوست بد را آفت خوبیها میشمرد[6] و میفرمود:
ایاک و صحبة من الهاک و اغراک ....
از دوستی با کس که تو را اغفال میکند و فریب میدهد بپرهیز...[7] .
صدیق الاحمق فی تعب؛ آن که با احمق دوست شود، پیوسته در رنج است.[8]
لاتصحب المالق فانه یزین لک فعله و یودُّ ان تکون مثله؛ همنشین بیخرد مباش که کار خود را برایت میآراید و دوست دارد تو را چون خود سازد.[9]
فان قرین السوء یغیر جلیسه؛ رفیق بد دوستش را میفریبد و سرانجام آلوده میسازد.[10]
ایاک و معاشرة الاشرار؛ از رفاقت با افراد شرور بپرهیزید.[11]
عادة الاشرار اذیة الرفاق؛ آزار رساندن به دوستان عادت اشرار است.[12]
احذر مصاحبة الفساق و الفجار و المجاهرین بمعاصی الله؛ از دوستی با فاسق و فاجر کسی که آشکارا معصیت خدا میکند، بپرهیزید.[13]
بئس العشر الحقود؛ کینه جو، بد دوستی است.[14]
امام ـ علیه السلام ـ فرزندش امام حسن ـ علیه السلام ـ را چنین سفارش فرمود:
پسرم از دوستی نادان بپرهیز؛ چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند، از دوستی بخیل بپرهیز؛ چه او آنچه را سخت بدان نیازمندی از تو دریغ دارد؛ از دوستی تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد؛ و از دوستی دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند.[15]
از آن سوی، دوست خوب چون عطر فروش است که حتی اگر تو را از عطر بهرهمند نسازد، میتوان از رایحة دلانگیز عطرش سود برد.[16] امام ـ علیه السلام ـ با توجه بدین واقعیت، در پاسخ مردی که از چگونگی دوستان پرسید، فرمود:
دوستان دو دستهاند: برادران مورد اعتماد و برادرانی که برخورد خوب دارند. برادران مورد اعتماد، مانند دست و بازو و خانواده و مال انسانند. هنگامی که به برادر دینی اعتماد داری، مال و توانت را در اختیارش بگذار؛ با همة آشنایان پاکدلش با صفا باش؛ دشمنانش را دشمن دار؛ رازش را حفظ کن؛ او را یاری ده؛ نیکوییهایش را آشکار ساز و بدان که آنان بسیار نایابند. برادرانی که برخورد خوب دارند، از آنان بهرهمند شو؛ پیوندشان مگسل و بیش از این از آنان مجوی. چنان که آنان با خوشرویی از تو استقبال میکنند، با آنان خوشرو و شیرین زبان باش.[17]
در نگاه امام ـ علیه السلام ـ، دوستی آدابی دارد که باید بدان توجه شود. حضرت، در نامهای به فرزند عزیزش، آداب دوستی را چنین بر میشمارد:
چون دوستت از تو ببرد، خود را به پیوند با او وادار؛ و چون روی برگرداند، مهربانی پیش آر؛ و چون بخل ورزد از بخشش دریغ مدار و هنگام دوری کردنش، از نزدیک شدن و به وقت سختگیریاش، از نرمی کردن و به هنگام خطایش، از عذر خواستن. چنان که گویی تو بندة اویی و چونان که او تو را نعمت داده - و حقی بر گردنت نهاده - و مبادا این نیکی را آن جا کنی که نباید یا دربارة آن کس که نشاید. دشمن دوستت را دوست مگیر تا دوستت را دشمن نباشی؛ و در پندی که به برادرت میدهی - نیک بود یا زشت - باید با اخلاص باشی؛ خشم خود را اندک اندک بیاشام که من جرعهای شیرینتر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیدم. نرمی کن بدان که به تو درشتی ورزد، باشد که به زودی نرم شود... اگر خواستی از برادرت ببری، جایی برای - دوستی - او نزد خود باقی گذار که اگر روزی بر وی آشکار گردید، بدان وسیلت تواند رسید. کسی که به تو گمان نیک برد - با کردة نیک - گمانش را راست کن. حق برادرت را به اعتماد دوستی که با او داری ضایع مگردان؛ چه آن کس که حق او را ضایع کردهای برادرت نبود.[18]
پی نوشتها :
[1] . حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 8. ص 323.
[2] . نهج البلاغه، نامة 31.
[3] . همان، حکمت 12.
[4] . عبدالواحد آمدی: غرر الحکم، ح 9494.
[5] . همان، ح 9496.
[6] . همان، ح 9817.
[7] . همان، ح 9890.
[8] . همان، ح 9852.
[9] . نهج البلاغه، حکمت 293.
[10] . محمدباقر مجلسی: بحارالانوار، ج 72، ص 98.
[11] . عبدالواحد آمدی: غرر الحکم، ح 9821.
[12] . همان، ح 9828.
[13] . همان، 9883.
[14] . همان، ح 9891.
[15] . نهج البلاغه، حکمت 38.
[16] . ر.ک: محمد محمدی ری شهری: میزان الحکمه، ج 7، ص 2839.
[17] . حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 12، ص 13.
[18] . نهج البلاغه، نامة 31.
منبع: کتاب تصیمیم های بزرگ جوانی
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.