4) چه کسى را باید به دوستى برگزید؟
دوسـت شریک زندگى است . او در انسان مانند روح در بدن جریان و تاثیر دارد, وى آیینه اى است کـه خوبیها و بدیهاى آدمى در آن منعکس مى شود . چنان که پیامبر خدا(ص )فرموده است : انسان آیینه دوست خویش است که هر گونه اذیت و آزار از او دورمى کند. دوسـت جایگاه اسرار و خاستگاه آرزوهاست از این رو لازم است خوشرفتار, خوش نیت , پاکنهاد و از صـفـات خـوب بـرخـوردار باشد تا دوست وى به وسیله او هدایت شود وبه او تاسى کند, چه تاثیر دوسـت بـسـیار زیاد است و گزافه نیست اگر بگویم : دوست مطلق بزرگترین مؤثر در زندگى انـسـان و تشکیل دهنده چگونگى اوست .
و اى بسا شخص شایسته اى که در نفوس یاران و دوستان خـود نـفـوذ و تـاثـیـر کرده و آنها نیز در زمره افرادصالح و شایسته درآمده اند . همچنین بسا فرد نـاشـایـست که بر اثر نفوذ در همنشینان ودوستان خویش آنها نیز ناصالح و ناشایست شده اند . این مـوضـوع امـرى ثابت و غیر قابل تردید است و واقعیت و وجدان و مشاهده آن را تایید و رخدادهاى بسیار در هر زمان ومکان آن را اثبات و اندیشمندان گذشته و حال بر آن تصریح کرده اند.
این امر به سبب اهمیت و تاثیر فوق العاده اى که در زندگى انسان از نظر سعادت و شقاوت او دارد درباره آن نصوص بسیارى از پیامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) به ما رسیده است که مردم را ترغیب مى کند شایستگان و مخلصان را به دوستى برگزینند و ازهمنشینى و رفاقت با بزهکاران و فسادگران بپرهیزند.
پیامبر گرامى (ص ) و ائمه (ع ) در این باره به ترغیب و تحذیر اکتفاء نفرموده بلکه صفاتى راکه براى دوسـت شـایـسـتـه لازم اسـت بـیان و روشن کرده اند که چه کسى سزاوار رفاقت ودوستى است همچنین صفات همنشین بد و کسى را که لازم است انسان از او دورى وکناره گیرى کند توضیح داده انـد .
احـادیثى که در این باره وارد شده بسیار زیاد است که نمى توان آنها را شماره کرد و یا در ایـن مـخـتـصـر مورد بررسى قرار داد, لیکن ما به اندازه اى از آن احادیث نقل مى کنیم که بتوانیم تصویرى از دوست شایسته را ارائه بدهیم تا او را جستجو کرده و به دوستى برگزینیم , و دوست بد و ناشایست را نشان بدهیم تا ازاو دورى جسته و پرهیز کنیم : پـیـامبر بزرگوار(ص ) فرموده است : از دانشمندان بپرسید و با حکیمان گفتگو کنید و بافقیران همنشین شوید. این دستور براى آن است که پرسش از دانشمندان سبب تهذیب نفس و پاکیزگى عقل , وگفتگو با حکیمان و خردمندان موجب روشنى فکر, و همنشینى با فقرا, باعث سرکوبى نفس است .
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : بدانید همنشینى با دانشمند و پیروى از او آیینى است که باید بدان پـایـبـنـد بود, فرمانبردارى از او وسیله کسب حسنات و محو سیئات و اندوخته اى براى مؤمنان و بـلندى منزلت آنان در حال زندگى و مرگ آنها و سبب آن است که مؤمن به هنگام مرگ به نیکى یاد شود.
نـیـز فـرموده است : جز با خردمند پرهیزگار معاشرت مکن , و جز با دانشمندان پاکدل همنشین مباش , و راز خود را تنها به مؤمن وفادار بسپار. امـام زیـن العابدین (ع ) فرموده است : محفل صالحان و شایستگان سبب هدایت و صلاح ,و آداب و رفتار دانشمندان موجب افزایش خرد است. امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : هر کس در کار سفیهان و نابخردان مداخله کند حقیر وکوچک مى شود و کسى که با دانشمندان معاشرت کند بزرگ و محترم مى گردد. از این رو لقمان فرزندش را تشویق مى کند که با دانشمندان همنشینى و معاشرت کند تا ازاین راه دانـشى سودبخش و تربیتى برجسته و شرافتى بزرگ به دست آورد . او به فرزندش پند مى دهد که اى پسرک من با دانشمندان همنشین باش , و در برابر آنها زانو بزن چه دلها با شنیدن حکمت زنده مى شود چنان که زمین مرده با بارانهاى تند زندگى را از سرمیگیرد. نیز لقمان به او گفته است : کسى که در جاهاى بد وارد شود متهم مى گردد, و کسى که بارفیق بد معاشرت کند سالم نمى ماند, و آن که با دانشمندان همنشینى کند سود مى برد.هرگاه نتوانى بـا دانـشـمـنـدان و حـکـیمان همنشین باشى بر توست با دیگر مردم که صالح وپرهیزگار باشند مـعـاشـرت کنى چه آنها براى تو در سختیها پناهگاه و در آسودگى و رفاه زیب و زیورند چنان که پیامبر خدا(ص ) فرموده است : بر شما باد به دوستان راستین چه آنها براى شما به هنگام رفاه زیور و در وقت بلا پناه و مانع اند. نـیـز پـیـامـبـر خـدا(ص ) در وصـیـت خود به ابن مسعود فرموده است : باید همنشینانت نیکان ودوسـتـانـت پـرهیزگاران پارسا باشند .
چه خداوند متعال در کتابش فرموده است : (الاخلاءیومئذ بـعـضـهـم لبعض عدو الا المتقین ).
و در وصیت خود به اباذر فرموده است : اى اباذر جز با مؤمن دوستى مکن.
نـیـز فـرمـوده اسـت : خـوشبخت ترین مردم کسى است که با مردم بلندنظر و بزرگوارمعاشرت کند.
نیز: هر گاه مردى را دیدید که در دنیا زهد به او داده شده به او تقرب جویید چه او القاى حکمت مى کند.
نـیز: تنها با کسى همنشینى کنید که شما را از پنج چیز به پنج چیز فرا مى خواند: از شک به یقین , از خـودبـرتـربـیـنـى بـه فروتنى , از دشمنى به دوستى , از ریاکارى به اخلاص و ازمحبت دنیا به زهد.
نـیـز: هر کس با مردم دادوستد کند و به آنها ستم نورزد, و با آنها سخن گوید و دروغ نگوید, و به آنـها وعده دهد و تخلف نکند او از کسانى است که جوانمردیش کامل وعدالتش آشکار و برادریش واجب است .
از آن حـضرت پرسش شد کدام همنشین افضل است ؟
فرمود: کسى که هر گاه (نیازت را) اظهار کنى یاریت کند, و اگر فراموش کرده باشى به یادت آورد.
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : معاشرت با خردمندان موجب اصلاح اخلاق است. نیز: با اهل فضیلت معاشرت کن تا برترى یابى .
نیز: همنشینى با خردمندان شرافت را مى افزاید نیز: دوستى با نیکان موجب شرف و رفاقت با بدان باعث تلف و نابودى است. نیز: با نیکان رفاقت کن تا از بدان ایمن باشى . نیز: بهترین یاران کسى است که تو را به راه خیر و نیکى راهنمایى کند. نیز: همنشین نیکوکاران باش تا از آنان باشى , و از بدکاران دورى کن تا از آنها جداباشى .
نیز: رفاقت با سعادتمندان موجب سعادت آدمى مى شود. نیز: بر تو باکى نیست که با خردمند رفاقت کنى هرچند از نظر کرم و بخشش او را درخور ستایش نـدانـى لـیکن تو از خرد او سودگیر و از خویهاى بد او خود را نگهدار .
ورفاقت با انسان بخشنده و بـزرگـوار را فرومگذار هرچند از خرد او سود نبرى ولیکن تو ازبخشندگى او و خرد خودت سود برگیر. نیز: همنشین خوب غنیمت و همنشین بد شیطان است . نـیـز: در وصـیت خود به محمدبن ابى بکر فرموده است : باید شایستگان و نیکوکاران دوستانت و بدکاران و خیانتکاران دشمنانت باشند, چه من محبوبترین دوستانم آنانى هستند که بیشتر خدا را یاد مى کنند و ترس آنها از او بیشتر است. امـام حـسـن سـبط(ع ) در وصیت خود به جنادة بن امیه فرموده است : هرگاه نیازمندى تو رابه رفـاقت با کسانى مایل سازد با کسى مصاحبت کن که هرگاه با او رفاقت کنى زیورت , واگر او را خـدمـت کـنـى نـگهدارت , و اگر از او کمک بخواهى کمک گارت باشد, و هرگاه سخن گویى تـصـدیقت کند, و اگر یورش برى پشتیبانت باشد, و اگر بخواهى بخشش کنى تو را کمک کند, و اگر رخنه اى در کارت پدید آید آن را مسدود سازد, و اگر کار نیکى ازتو بیند آن را بر زبان آورد, و اگـر از او چـیـزى بـخـواهـى بـه تو بخشد, اگر خاموشى گزینى اوآغاز سخن کند, اگر حادثه نـاگوارى برایت روى دهد با تو همدردى و مواسات کند, همان کسى که بدى و ستم و آزارى از او به تو نمى رسد, و بر اثر او راهها بر تو مشتبه نمى گردد,و در برابر حقایق امور تو را خوار نمى سازد, و اگر در حال تقسیم چیزى نزاعى میان شمااتفاق افتد تو را بر خودش ترجیح دهد . امام زین العابدین (ع ) فرموده است : همنشینى با نیکان انسان را به نیکى فرامى خواند.
امـام بـاقـر(ع ) فـرمـوده اسـت : اگـر بخواهى بدانى که آیا در تو خیرى است به دلت بنگرچنانچه مـطیعان خدا را دوست و اهل معصیت را دشمن مى دارى به یقین در تو خیرى است . خداوند تو را دوسـت مى دارد . و اگر اهل طاعت را دشمن و معصیت کاران رادوست دارى بى شک در تو خیرى نـیـسـت و خـداونـد تـو را دشـمـن مـى دارد چـه انسان باکسى محشور مى شود که او را دوست مى دارد. نـیز فرموده است : با حکمت ترین مردم کسى است که از نادانان بگریزد, وسعادتمندترین مردم آن کـه بـا افراد کریم و بزرگوار همنشین شود, و خردمندترین مردم کسى است که در مدارا با مردم استوارتر باشد. امام صادق (ع ) فرموده است : همنشینى با دینداران موجب شرف دنیا و آخرت است . نـیـز: بر تو باد به داشتن دوستان راستین چه آنان به هنگام آسودگى و رفاه ذخیره اند و دروقت سختى و بلا سنگر و سپرند و در گفتار خود با کسانى مشورت کن که از خداى ترسند, و دوستانت را به اندازه تقواى آنها دوست بدار نیز: با کسى دوستى کن که زینت تو باشد, و با کسى که تو زینت او باشى دوستى مکن .
اکـنـون اى خـواننده عزیز! بنگر چگونه ائمه اهل بیت (ع ) کسى را که لازم است با او دوستى کنى و دوستى را که سزاوار است با او رفاقت داشته باشى برایت تصویر کرده اند وچگونه نشانه ها و صفات او را توضیح داده اند تا در کار خود بینا و آگاه بوده و در دین خویش داراى بصیرت و بینش باشى , چـه آنـان بـه یـقین مى دانند که دوست صالح وشایسته هم در زندگى و هم به هنگام مرگ و در آخرت برایت سودمند است .
امـا سـود او در ایـام زنـدگـى آن اسـت که وى در سختیها یاور تو, و در رویدادهاى ناگوار پناه و پـشـتـیبان تو, و در راه خیر رهنما و در برابر دشمنان یار و همراه توست چنان که پیامبرخدا(ص ) فـرمـوده اسـت : بـر تو باد به داشتن دوستان راستین که به هنگام آسایش و رفاه زینت و در وقت سـخـتى و بلا, پناه تو هستند.
و نیز امام صادق (ع ) فرموده است : انسان با داشتن دوستان کثرت و فزونى مى یابد. و نیز فرموده است : بر شما باد به داشتن دوستان راستین چه آنها به هنگام آسایش و رفاه ذخیره اند و در وقت سختى و بلا,سپر و سنگرند. امـا به هنگام مرگت آنان بیدرنگ ظاهر و نزد تو حاضر مى شوند چنان که پیامبر خدا(ص )فرموده است : بنگرید با چه کسى گفتگو مى کنید چه هیچ کس نیست جز این که درهنگامى که مرگ بر او فـرود مى آید دوستان دینى او برایش مجسم مى شوند اگر یاران اونیکانند نیک و اگر بدانند بد تـجـسـم مـى یـابـنـد, و هـیچ کس نمى میرد جز این که به هنگام مرگش من در نظرش مجسم مى شوم . امـا در آخـرت آنـان تو را در پیشگاه خداوند شفاعت خواهند کرد . چنان که امام صادق (ع )فرموده اسـت : دوسـتـان بسیار به دست آورید چه براى هر مؤمن شفاعتى است . وهنگامى که دوزخیان مـى بـیـنـنـد مـؤمـنـان براى یکدیگر شفاعت مى کنند مى گویند: فمالنامن شافعین ولاصدیق حمیم . امـام رضـا(ع ) فرموده است : کسى که یک برادر دینى براى خود فراهم کند غرفه اى دربهشت به دست آورده است. از آنـچـه گـذشـت دانسته شد دوست صالح و شایسته اى که انسان را در همه ادوار و احوال سود مى رساند چه کسى است اینک اى برادر مسلمان با ما همگام باش تا به آن همنشین بدى که واجب اسـت همچون گریز از شیر و فرار از دشمن و پرهیز از بیمار از او بگریزى تو را آگاه کنم زیرا او از همه سو به تو زیان مى رساند.
از جمله آن که : 1- در شهرت و آوازه مؤثر واقع مى شود و شک و تردید را درباره ات برمى انگیزد زیراتو به او شناخته و بـه او نـسـبت داده مى شوى . چنان که امیرمؤمنان على بن ابى طالب (ع )فرموده است : زینهار از همنشین بد چه تو به او شناخته مى شوى. نیز فرموده است : با کسى که عیبهاى مردم را بازگو مى کند همنشین مباش تا از شک کنندگان به شمار آیى و با فاجر و بدکار رفاقت مکن تا متهم دیده شوى . امـام حسین (ع ) فرموده است : همنشینى با فرومایگان شر و مجالست با فاسقان و بدکاران موجب برانگیختن شک است. امـام صـادق (ع ) فرموده است : با بدعتگذاران مصاحبت نکنید تا در نظر مردم یکى از آنهابه شمار نـیـایـیـد, پـیـامـبـر خـدا(ص ) فـرمـوده است : انسان بر آیین دوست و همنشین خویش است. 2- مـمکن است خداوند بر دوست تو خشم خود را نازل کند و به سبب همنشینى ونزدیکى تو با او عـذاب خـداوند تو را نیز فراگیرد چنان که امام موسى بن جعفر(ع ) به مردى فرمود: چرا تو را در نـزد عـبـدالـرحـمـان بن یعقوب مى بینم ؟, عرض کرد او خالوى من است , فرمود: او درباره خدا گـفـتـارى بـس نـادرست دارد, خداوند را که هرگز به وصف درنمى آید توصیف مى کند, یا با او بنشین و ما را و یا با ما بنشین و او را ترک کن . عرض کرد: او هر چه مى خواهد مى گوید آیا هرگاه آنـچـه را او مى گوید نگویم و بدان معتقدنباشم از بابت او گناهى بر من است , امام (ع ) فرمود: آیا نمى ترسى بلایى نازل شود و همه شما را فراگیرد.
3- او افـکـار و اخـلاق شـمـا را دگرگون مى کند و بر دین و اعتقادات شما تاثیر مى گذارد,بسا مردى که قربانى اقران و همنشینان خود شده و درنتیجه با روش آنها سازگار و بااندیشه هاى آنها دمـسـاز گـردیده و اخلاق و رفتار آنها را در پیش گرفته است , از این روپیامبر خدا(ص ) فرموده اسـت : انـسـان بـر آیـیـن دوسـت خویش است پس هر یک از شماباید بنگرد با چه کسى دوستى مى کند. امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : همانا همنشین بد همنشین خود را دگرگون مى کند. امام باقر(ع ) فرموده است : کسى که با رفیق بد همنشین مى شود سالم نمى ماند.
امام صادق (ع ) فرموده است : و کسى که از دوستى با احمق دورى نمى ورزد بزودى اخلاق او را فرا مى گیرد.
نیز: با فاجر و بدکار رفاقت مکن چه او فجور و کردار بد خود را به تومى آموزد. نیز: بپرهیزید از همنشینى با اهل دنیا چه در آن , دین شما از میان مى رود. نیز: همنشین شایسته و همنشین بد, مانند دارنده پتک و دمنده دم آهنگرى است ,دارنده مشک یا آن را بـه تـو مـى دهد و یا آن را از او مى خرى و یا از بوى خوش آن بهره مندمى شوى. اما دمنده دم آهنگرى یا جامه ات را مى سوزاند و یا از او بوى گندى مى یابى . امیرمؤمنان (ع ) فرموده است :
گمراه شد آن که به اشرار اعتماد کرد. نـیـز: بـا احـمـق هـمـنـشـیـن مـشـو چـه او کـردارش را براى تو مى آراید و دوست دارد مانند اوباشى. نـیز: با دنیادوستان همنشینى مکن , چه اگر نادار باشى تو را اندک شمارند و اگر داراباشى به تو حسد ورزند. نیز: تباهى اخلاق آمیزش یا سفیهان و نابخردان است . نیز: دوست آدم نادان در معرض هلاکت است . نیز: با بى خرد همنشینى مکن. نیز: تا مى توانى از فرومایه احمق بگریز. نیز: دشمن دانا بهتر از همنشین احمق است . نیز: همنشینى با هوسبازان قرآن را از یاد مى برد و شیطان را حاضر مى گرداند.
نـیـز: حـق را بـگـو, و بـه پرهیزگاران تقرب جو, و از فاسقان دورى , و از منافقان پرهیز کن , وبا خیانتکاران همنشینى مکن. نـیـز: مـسـلـمان باید از دوستى با دروغگو دورى جوید چه او دروغ مى گوید تا آن جا که هرگاه راست بگوید از او باور نمى شود. آز آن حـضـرت پرسش شد: کدام رفیق بدتر است ؟ فرمود: کسى که نافرمانى خداوند رادرنظر تو بیاراید.
به کمیل بن زیاد نخعى فرمود: اى کمیل ! در همه احوال حق را بگو, پرهیزگاران را یاورباش و از فاسقان دورى گزین . اى کمیل ! از منافقان اجتناب کن و با خیانتکاران همنشین مباش . اى کمیل ! بـاکـى نیست که بدانى دوست تو در باطن کیست . اى کمیل ! برادر توکیست ؟ برادرت کسى است که در هنگام سختى تو را تنها نگذارد, و اگر لغزشى کنى دست از حمایت تو باز ندارد, و چون از او پرسش کنى تو را فریب ندهد. على (ع ) برفراز منبر کوفه ضمن خطبه خود فرمود: اى گروه مسلمانان ! مسلمان باید بامسلمان دوسـتـى کـند و با فاجر و احمق و دروغگو رفاقت نکند, چه فاجر و بدکار کردار بدخود را براى تو مـى آراید, و تو را به ارتکاب نظیر آن تشویق مى کند, و در امر دین ودنیایت به تو کمک نمى کند, و آمد و شد او نزد تو برایت ننگ و رسوایى است .
اما احمق از راهنمایى فرمانبردارى نمى کند, و نمى تواند بدى را از تو دور گرداند, و بسابخواهد به تو سود رساند در حالى که به تو ضرر مى رساند, دوریش بهتر از نزدیکى , وخاموشیش بهتر از سخن گفتن و مرگش بهتر از زنده بودن اوست . امـا دروغـگو هرگز به تو سود نمى رساند و اسباب دشمنى برایت فراهم مى سازد, و کینه ات را در دلـها فراهم مى کند و راز تو را آشکار مى گرداند, و وقایع برخى از مردم را براى برخى دیگر بازگو مى کند.
آن حـضـرت بـه فـرزندش امام حسن (ع ) مى فرماید: اى فرزندم ! از دوستى با احمق بپرهیزچه او مى خواهد به تو سود رساند لیکن به تو ضرر مى رساند . و از دوستى با بخیل دورى کن زیرا او آنچه را که از هرچیز دیگر بدان محتاجترى از دسترس تو دور مى گرداند . و ازدوستى با فاجر بپرهیز چه او تو را در برابر اندک چیزى مى فروشد .
و زینهار از دوستى بادورغگو چه او همچون سراب است , دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نشان مى دهد.
نیز فرموده است : مسلمان باید از دوستى با سه کس دورى کند: فاجر, احمق ودروغگو. امـا فـاجـر و بدکار:
عمل خود را برایت مى آراید و دوست دارد تو هم مانند او باشى , و درامر دین و آخـرت بـه تو کمک نمى کند همنشینى او همراه با بدرفتارى و خشونت و وروداو بر تو مایه ننگ و رسوایى توست . اما احمق : او هرگز تو را به کار خوبى راهنمایى نمى کند, و امیدى به او نیست که بدى را ازتو دور سـازد هـر چند در این راه بکوشد, و بسا که بخواهد به تو سود رساند لیکن ضررمى رساند از این رو مرگش بهتر از زندگى و خاموشیش بهتر از سخن گفتن و دوریش بهتراز نزدیکى مى باشد.
امـا دروغـگـو: تو با او هرگز زندگى گوارایى نخواهى داشت , وى پیوسته امور تو را براى دیگران نـقـل و اوضـاع دیـگـران را بـرایت بازگو مى کند تا آن جا که اگر سخن راستى بگویدکسى باور نـمـى کـنـد, مردم را به دشمنى با یکدیگر تشویق مى کند و کینه در دلها پدیدمى آورد . بنابراین از خداوند بترسید و درباره خود بیندیشید.
ابیات زیر به آن حضرت منسوب است :
فلا تصحب اخاالجهل ----- و ایاک و ایاه
فکم من جاهل اردى ----- حکیما حین آخاه
یقاس المرء بالمرء ----- اذا ما هو ماشاه
وللمرء من المرء ----- مقاییس و اشباه
و للقلب على القلب ----- دلیل حین یلقاه
از امام باقر(ع ) نقل شده که فرموده است :
پدرم على بن الحسین (ع ) به من گفت : بنگر باپنج تن همنشینى نکنى و با آنها سخن نگویى و در هیچ راهى آنها را همراهى نکنى .
گفتم :اى پدر! آنها چه کـسـانى هستند؟
به من آنان را بشناسان .
فرمود: بپرهیز از همنشینى بادروغگو چه او مانند سراب دور را بـه تـو نـزدیک و نزدیک را به تو دور نشان مى دهد .
وزنهار از رفاقت با فاسق , زیرا او تو را به لقمه اى یا به کمتر از آن مى فروشد .
و بپرهیز ازرفاقت با بخیل چه او تو را با مال خود در سخت ترین نیازى که پیدا مى کنى یارى نمى کند.و بپرهیز از رفاقت با احمق زیرا او مى خواهد به تو سود رساند لـیکن به تو ضررمى رساند .
و زنهار از مصاحبت با قطع کننده رحم چه من او را در سه جا از کتاب خـدامـلـعـون یـافـتـم .
خـداونـد فـرمـوده است : فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الا رض وتـقطعواارحامکم اولئک الذین لعنهم اللّه فاصمهم واعمى اءبصارهم.
و نیز فرموده است : الذین ینقضون عهداللّه من بعد میثاقه ویقطعون ما امر اللّه به ان یوصل ویفسدون فی الا رض اولئک لـهـم الـلـعـنـة ولـهـم سـوء الـدار.
و نـیـز فرموده است : الذین ینقضون عهداللّه من بعد مـیـثـاقـه ویـقـطـعـون مـا امـر اللّه بـه ان یـوصـل ویـفـسـدون فـی الا رض اولـئک هـم الخاسرون.
نـیز فرموده است : بپرهیز از همنشین با گنهکاران و کمک به ستمگران و همسایگى بافاسقان , از فتنه آنها برحذر باش و از فضاى آنها دورى کن .
نیز امام باقر(ع ) فرموده است : با چهار تن همنشینى و دوستى مکن : احمق , بخیل , ترسو ودروغگو.
امـا احـمـق : او مـى خـواهـد بـه تو سود رساند لیکن زیان مى رساند .
بخیل : از تو مى گیرد و به تو نـمـى دهـد . تـرسو: از تو و از پدر و مادرش مى گریزد . و دروغگو: اگر هم راست بگویدکسى باور نمى کند. امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : بـپـرهیز از دوستى با احمق زیرا خوشترین حالت تو از ناحیه او نزدیکترین چیزى است به آنچه تو را بد حال مى سازد. نـیـز: با پنج تن همنشین مباش : دروغگو: زیرا تو پیوسته از سوى او در معرض فریبى , چه او مانند سراب است دور را نزدیک و نزدیک را دور مى نمایاند . و احمق :
زیرا تو از اوایمن نیستى , مى خواهد به تو سود رساند لیکن زیان مى رساند . و بخیل : چه اوضروریترین چیزى را که بدان نیازمندى از تو دریغ مى دارد . و ترسو: با تو به سلامت رفتار مى کند لیکن در هنگام سختى مى گریزد, و فاسق : تو را در برابر لقمه اى یا کمتر ازآن مى فروشد. نـیـز:
با فاجر و بدکار همنشین مباش تا او را به راز خود آگاه کنى و در کار خود با آنانى مشورت کن که از خداوند مى ترسند. نـیـز: از معاشرت با دنیا دوستان بپرهیزید چه در آن دین خود را از دست مى دهید و به دنبال آن دچـار نـفـاق خـواهـیـد شـد, و ایـن دردى زشـت و منفور ا ست که بهبودى ناپذیراست و موجب سخت دلى و سلب خشوع و فروتنى است .
نیز: سه چیز است که بر هر انسانى لازم است از آنها دورى کند: همنشینى با اشرار,گفتگو با زنان و نشستن با بدعتگذاران. نـیـز: زنـهـار از ایـن کـه بـا فـرومـایـگـان و سـفـلـگان معاشرت کنى چه از سفلگان خیرى به دست نمى آید. نـیـز: بـا احمق مشورت مکن , و از دروغگو یارى مخواه , و به دوستى انسان ملول اعتمادمکن چه دروغـگـو دور را بـه تـو نزدیک و نزدیک را به تو دور نشان مى دهد . و احمق به خاطر تو خود را به زحـمـت مـى انـدازد لیکن به آنچه مى خواهى دست نمى یابد . و انسان ملول در آن جا که بیشترین اعتماد را به او دارى تو را یارى نمى کند و در آن حال که بیشترین پیوند را با او برقرار مى کنى از تو مى برد. نـیـز بـه اصـحـاب خـود فرمود:
چه چیزى شما را باز مى دارد در هنگامى که از یکى از آنان (اهل خلاف ) چیزى به شما مى رسد که موجب ناخشنودى شما و آزار ماست بر او واردشوید و او را توبیخ و سرزنش کنید, و به طور مؤثر با او سخن گویید.
یـکـى از آنان گفت : قربانت شوم , هرگاه از ما نپذیرند, فرمود: از آنها دورى کنید و ازشرکت در مجالس آنها بپرهیزید. نـیـز به آنان فرمود: کاش هنگامى که از آن مرد چیزى به شما برسد نزد او بروید و به اوبگویید: اى فـلان یـا از مـا دورى و کـناره گیرى کن و یا از این اعمال دست بازدار, درصورتى که خوددارى نکرد, از او دورى کنید.
شـک نـیـسـت کـه کناره گیرى از مردم بهتر از آمیزش با بدان و همنشینى با نابخردانى است که سـمـوم کشنده خود را در میان بستگان و نزدیکان خود پخش مى کنند, آنها دشمنند وباید از آنها برحذر بود قاتلهم اللّه ا نى یوفکون .
از ایـن رو امـام موسى بن جعفر(ع ) فرموده است : بپرهیز از آمیزش با مردم و انس با آنان مگر آن که در مـیـان آنان خردمند و امین یابى در این صورت با آنها انس بگیر و از غیر آنان بگریز همان گونه که از جانوران درنده مى گریزى . امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : باید انس تو به تنهایى بیشتر از همنشینى با بدان باشد. ابـوذر (رض ) از هـمـیـن مـنـبع فیاض سیراب شده و گفته است : تنهایى بهتر از همنشین بد,و همنشین شایسته بهتر از تنهایى است . یکى از شاعران این معنا را در این دو بیت آورده است :
وحدة الانسان خیر ----- من جلیس السوء عنده
و جلیس الصدق خیر ----- من جلوس المرء وحده
از عیسى (ع ) نقل شده که فرموده است : با نفرت از گنهکاران دوستى خود را به خدا نشان دهید, و با دورى از آنها به خداوند تقرب جویید و خشنودى خدا را در خشم آنهابخواهید. قرآن کریم که قانون اساسى اسلام است بدین امر تصریح کرده و فرموده است : لاتجدقوما یؤمنون بـاللّه والـیـوم الاخـر یـوادون مـن حـاد اللّه ورسـولـه ولـو کـانـوا آبـاءهـم او ابناءهم اواخوانهم او عشیرتهم.
و نیز: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا ولم یرد الا الحیاة الدنیا.
یکى از شاعران گفته است :
صاحب اخاثقة تخطى بصحبته ----- فالطبع مکتسب من کل مصحوب
کالریح آخذة مما تمر به ----- نتنا من النتن او طیبا من الطیب
دیگرى گفته است :
اذا کنت فی قوم فصاحب خیارهم ----- ولا تصحب الاردى فتردى مع الردی
عن المرء لاتسال وسل عن قرینه ----- فکل قرین بالمقارن یقتدى
منابع :
قرآن کریم , کتاب جاوید خداوند.
نهج البلاغه , امام امیرالمؤمنین (ع ).
رساله حقوق , امام زین العابدین (ع ) عیون اخبارالرضا(ع ), شیخ صدوق .
مصادقة الاخوان , شیخ صدوق .
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال , شیخ صدوق .
بحارالانوار, مجلسى .
مکارم الاخلاق , ابى نصرحسن طوسى .
مشکاة الانوار, ابى الفضل على طبرسى .
کنز الفوائد, کراجکى .جامع السعادات , نراقى .
احیاء العلوم , غزالى .
ارشاد القلوب , دیلمى .
جامع الاحادیث , ابى محمد قمى .
وافى , ملامحسن فیض .
تحف العقول , ابى محمد حسن حرانى الصداقة والصدیق , ابى حیان توحیدى .
کشف الغمة , ابى الفتح اربلى .
مجمع البحرین , شیخ فخرالدین طریحى .
المواعظ العددیة , سید محمد حسینى عاملى .
الدرر اللامعه , سید محمد باقر موحدابطحى .
الاصول الستة عشر, گروهى از دانشمندان .
خصائص الشیعة , سید محمد مهدى قزوینى .
اعیان الشیعة , سید محمد امین .
انیس النفس , شیخ نظرعلى حائرى .
جوامع الاداب , شیخ جمال الدین دمشقى .
لباب الاداب , اسامة بن منقذ.
الاخلاق والواجبات , شیخ عبدالقادر غربى .
الامام الصادق (ع ), شیخ محمد حسین مظفر الحسن بن على (ع ) کامل سلیمان .
الخلق الکامل , محمداحد جادالمولى .
اخلاق آل محمد(ص ) شیخ موسى سبتى .
خلق المسلم , محمد غزالى .
حکم الامام على (ع ), لکورینلوس .
السعادة والسلام , لرد افبرى .
آئین دوست یابى , دیل کارنگى .
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.