آسیب های دوستی
در موضوع دوست و دوست یابی آسیب های گوناگونی مطرح است که برای کاستن از آن باید اقداماتی انجام داد:
قدم اول در انتخاب دوست، لزوم آزمایش است. با امتحان و آزمایش، انسان های ناسالم، مشخص می شوند. دوستی با افراد سالم به دلیل اعتماد و اطمینان، استحکام بیشتری دارد. در مقابل، علاقه ای که نه در پی آزمایش بلکه به دنبال احساسات ایجاد شده باشد، تداوم نخواهد داشت.
حضرت امیر(ع) در این باره می فرمایند: «من اتخذ اخا من غیر اختبار الجأه الاضطرار الی مرافقة الاشرار؛(16) کسی که بدون آزمایش، دوستی را انتخاب کند، ضرورت ها، وی را وادار به رفاقت با اشرار می کند.»
البته ناگفته نماند که امتحان و آزمایش انسان ها از شئون خداوند متعال است و اوست که می تواند عباد خود را بیازماید و عاصیان را از مطیعان متمایز سازد. لذا آزمایشی که در این جا مورد بحث است، امتحانی محدود و صرفا برای مصون بودن از عوارض دوست ناباب است. اگر یک انسان سالم با فردی معتاد طرح دوستی بریزد، چنان چه اراده ای قوی نداشته باشد به تدریج زمینه ی انحراف او هموار می شود و چه بسا رذایل اخلاقی دیگر این فرد معتاد در او اثر بگذارد.
رفاقت با اشرار موجب جلب شر برای انسان می شود؛ همانند باد که وقتی به گندابی بوزد، بوی گند را با خود حمل می کند.
آسیب دیگر دوستی با هواپرستان، فراموشی ایمان است. دوست، دوست نیست مگر این که در سه جا دوستی خود را حفظ کند. در سختی ها، در غیاب و در هنگام مرگ.
این خصلت، از مهم ترین ویژگی های دوست است. دوستی که از معصیت پرهیز نکند، ناخودآگاه رفیق خود را به همان ممالک سوق می دهد.
دوستی های بی حد و حصر و رفاقت های حساب نشده، مشکلات زندگی و مخصوصا مشکلات روانی را افزایش می دهد و نشاط و شادابی را از بین می برد و افسردگی حالات، یأس و پژمردگی جای آن را می گیرد.
برای حل معضلات و رفع آسیب های جوانان، ابتدا باید زمینه ها و عوامل آسیب پذیری این قشر را شناسایی کرد. در این جا به قدر توان به برخی از این زمینه ها اشاره می کنیم:
الف) فقر معنوی: یکی از عوامل آسیب پذیری و بروز ناهنجاری ها در جوانان، آگاهی نداشتن درباره ی هستی و انسان و در کل نتیجه ی عدم اعتقاد به اصول و مبانی اسلامی، خصوصا مبدأ و معاد است. جوانی که به خداوند متعال معتقد است و با حضرتش پیوند دارد، در این هستی پهناور، هرگز خود را تنها و منزوی نمی پندارد و همیشه سعی می کند تا از جاده ی انسانیت خارج نشود. چنین شخصی در سختی ها و مصایب، بردبارتر و شکیباتر می شود و هیچ وقت به پوچی و سرگردانی نمی رسد و به دلیل کرامت و ارزشی که برای خویش در پیش گاه خدا به دست آورده است، سراغ بسیاری از معضلات اجتماعی نمی رود.
ب)تحولات دوران بلوغ: شروع مرحله ی بلوغ در دختر و پسر، معمولا با تغییراتی همراه است، که تحولات روانی و عاطفی، مانند: زودرنجی، احساساتی بودن، مخالفت کردن با دیگران، درون گرایی و ... از جمله ی آن هاست. اگر این مرحله به سلامت طی نشود باعث آشفتگی های روانی می شود و زمینه ای برای آسیب پذیری نوجوانان و جوانان خواهد بود.
ج) ناهم آهنگی بین رشد انسان و عقل: اندام نوجوانان در طول دوران بلوغ، رشد چشم گیری می کند و بر تمام قوای بدنشان افزوده می شود، ولی عقلشان در آن دوران رشد محسوسی ندارد و تقریبا در سطح قبل از بلوغ باقی می ماند. این ناهم آهنگی رشد جسم و عقل، منشأ بسیاری از خطرات در دوران جوانی است.
د) شخصیت انقلابی جوان(حس ماجراجویی): بدون تردید احساسات تند و آتشینی که در نهاد جوانان قرار داده شده و تمام وجود آنان را تحت تأثیر قرار می دهد نقش مؤثری در آسیب پذیری آنان ایفا می کند. این احساسات طبیعی در جوان، به پاسخ گویی صحیح نیاز دارد تا مورد بهره برداری درست قرار گیرد، ولی متأسفانه در موارد فراوانی به این نیاز جوان در جامعه پاسخ مثبت داده نمی شود؛ برای مثال محدودیت های افراطی موجود در خانواده یا جامعه و خلأ سرگرمی های سازنده، از جمله عواملی هستند که سبب تأمین این نیاز به شیوه ی منفی در جوانان می گردد؛ مانند: مخالفت با مقررات اجتماعی، زیرپا گذاشتن حدود و قوانین جامعه و ... .
هـ) عدم تربیت صحیح جنسی: غریزه ی جنسی در انسان، از جمله غرایزی است که باید به صورت صحیح آن را ارضا کرد، لکن نوجوان و جوانی که در طی رشد جنسی، توجیه نشده و آموزش و تربیت صحیح ندیده، شکی نیست که در هنگام بلوغ جنسی دچار هیجان، اضطراب، وحشت و بحران فکری خواهد شد و به بسیاری از اعتقادات خود شک خواهد کرد و سرانجام به برخی از آسیب های روحی، اخلاقی، اجتماعی مبتلا خواهد شد.
و) عدم رشد شخصیت: یکی از تمایلات طبیعی نوجوانان این است که مانند بزرگ سالان به شخصیتشان احترام گذاشته شود. با توجه به این خصوصیت، جوان و نوجوانی که در محیط کوچک خانواده و یا جامعه مورد تکریم و احترام قرار می گیرد و نظراتشان مقبول واقع می شود؛ علاوه بر این که موجب رشد عقلی و سازگاری او با محیط می گردد، سعی و تلاش می کند که خود را به پستی و ناپاکی آلوده نکند و رفتارش شایسته ی این تکریم باشد اما به جوانی که اجازه ی اظهارنظر داده نمی شود و خوبی ها و توانایی های او مطرح نمی گردد، احساس بی کفایتی و حقارت می کند و این فرآیند روانی، زمینه ساز بروز رفتارهای نابهنجار، انحرافات اجتماعی و بزه کاری می گردد.
ز) محیط اجتماعی فاسد: اگر چه خانواده، مدرسه و جامعه، سه عامل نیرومند در پایه گذاری شخصیت و ساختن خلق و خوی انسان است و آدمی خواه ناخواه تحت تأثیر این سه محیط مقتدر قرار دارد، ولی محیط اجتماعی و جامعه که آخرین کلاس ساختن اخلاق و شخصیت آدمی است، به مراتب قوی تر از آن دو عامل می باشد.
ح) دوستان ناباب: یکی دیگر از زمینه های آسیب پذیری نسل جوان، آشنا نبودن آن ها با معیارهای دوست خوب است.
ط) ناهم آهنگی در برنامه ریزی برای جوانان: اگر افراد جامعه، به خصوص قشر جوان که اثر پذیری فرهنگی بیشتری دارند، در مواجهه با نهادهای فرهنگی، با صداها و شعارها و عملکردهای متفاوتی مواجه گردند و هر نهادی برای آموزش مسائل فرهنگی و تربیتی جوانان، ساز جداگانه ای بزند، پر واضح است که نسل جوان در چنین آشفته بازاری دچار سردرگمی می شود.
پی نوشتها:
1- غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 398
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.