من فقط جو گیر شدم!
اشاره:
اگر کارشناسان و روان شناسان و جامعه شناسان و.... این قدر گلویشان را پاره می کنند که دوستی های دختر و پسر اصلا معقول نیست، حتما یک چیزی سرشان می شود. وگرنه می گفتند خیلی هم خوب است و خودشان هم یکی دوتایی دست و پا می کردند!
یکی از آن دلایلی که باعث می شود این روابط را نهی کنند، همان چیزی ست که در اصطلاح عام به آن می گوئیم «تیغ زدن!»
البته لازم است تأکید کنیم که هدف از این متن، به هیچ عنوان تأیید این روابط نیست و صرفا قصد داریم مضرات این روابط را از جنبه مالی بررسی کنیم.
(1)
جریان این تیغ زنی از چه قرار است؟!
تیغ زدن های روابط دختر و پسرها برای خودش عالمی دارد!
ساده ترین آن هم کادویی ست که به مناسبت تولد همدیگر باید پیاده شوند.
این طور جا افتاده که چون آقایان دست شان توی جیب خودشان می رود، باید کادوهای سنگین تر نسبت به کادوی دوست دخترشان تهیه کنند.
کادوی ولنتاین، کادوی تولد، کادوی سالروز آشنایی (!)، کادوی روز زن (!) و....
باز هم باید تاکید کرد که اصلا قصد آموزش این مسائل را نداریم. اما در هر مرتبه از این کادو دادن ها اگر آقای عاشق پیشه از آن صرفه جوهای تمام عیار باشد و مثلا دم به تله ندهد، لااقل باید پنجاه هزار تومان سبک شود.
این رقم برای کسانی که جزء بالا شهر نشین ها هستند و یا ادای آن ها را در می آورند بسیار متفاوت است و میلیونی خواهد بود.
(2)
بعضی آقایان هستند که متأسفانه خیلی زودتر از موعد هوس دارند با همسرشان به رستوران بروند.
خب؛ این هوس که در هیجده نوزده سالگی عود کرده، در هیبت یافتن دوست دختر ظهور می کند و جلسات صرف شام و ناهار در رستوران های مجلل و یا صرف عصرانه در کافی شاپ های آنچنانی بروز می کند.
یک حساب سر انگشتی این نتیجه را می دهد که یک پرس چلوکباب ساده در یک رستوران معمولی چهار پنج هزار تومان روی دست تان می گذارد. چه برسد به صرف استک هشت پا (!) و خرچنگ سفید (استیک هشت پا به تازگی در برخی رستوران های اعیانی، به صورت غیر مجاز و با قیمت بالای هر پرس چهل الی هشتاد هزار تومان ارائه می شود که حرام گوشت نیز می باشد.)
(3)
مطمئن باشید روزی خواهد رسید که دوست دختر هر آقا پسری، با چشم هایی که نقش گریه را بازی می کند، پیش دوست پسرش خواهد آمد و از مشکلی بزرگ و لاینحل خواهد گفت که فقط به دستان یک ابر مرد حل خواهد شد.
اینجاست که ابر مرد قصه، رگ گردنش باد می کند و به هر در و دیواری می زند تا پانصد ششصد هزار تومان مورد نیاز دوست دخترش را جور کند و او را برای همیشه مجذوب محبت و گذشت خود کند!
غافل از این که بسیاری از خانم های این کاره، متاسفانه از این طریق جیب هایشان را پر می کنند و به ریش طرف می خندند. (البته برعکس این حالت هم ممکن است. اما این اتفاق بیشتر برای آقایان برنامه ریزی می شود!)
(4)
این یکی خیلی ساده ست؛ هزینه تلفن همراه! این روزها با زیاد شدن سیمکارت های اعتباری و کارت شارژهای آن ها، تیغ زدن کارت شارژ از دوست پسر بسیار شایع شده و هر بار هزاری و دو هزاری و پنج هزاری های بی زبان هستند که حیف و میل می شوند برای خرید کارت شارژ.
شخص گیرنده شارژهای مفتی هم چون زحمتی برای تهیه مبلغ کارت نکشیده، طبیعتا دل نمی سوزاند و هر روز یک کارت شارژ (بسته به قدرت فک و چانه و تایپ پیامک؛ از انواع مختلف کارت شارژ) مصرف خواهد کرد.
(5)
این یکی اصلا گفتن ندارد. اما چاره نیست که گفتنش لازم است.
به جز خریدهای مخصوص روز تولد و ولنتاین و عید نوروز و... یک سری خریدهای دیگر هم هستند که هیچ دلیل و منطقی برای خریدشان وجود ندارد؛ جز این که: [این لباس را دوس دارم!] یا [ این کفش رو دوس دارم و...]
تمام این خریدها و هزینه هایی که در بندهای قبلی گفته شد و سایر هزینه های دیگر همه به یک دلیل هستند: «جو گیر شدن!»
منبع: نشریه دیدار آشنا- ش
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.