احکام کسانی که عشق گرفته اند!؟
نقل می کنند فردی که سرما خورده بود به شدت هوس خوردن ماست کرد و در نتیجه بین این هوس و تصور ضرر داشتن ماست برای بیماری اش دچار تناقض شد و از تصمیم گرفتن باز ماند. هر چه با خود فکر کرد، دید نمی تواند از میل به خوردن ماست بگذرد. از طرفی هم اگر این غذا برایش ضرر داشته باشد، شرعاً خوردن آن جایز نیست. خلاصه برای رفع این مشکل کلاه خود را قاضی کرد و به این نتیجه رسید که برای خوردن ماست استخاره کند تا اگر خوب آمد اجازه کتبی خدای عالم، مشکل را حل کرده باشد. اما از قضا استخاره بد آمد. اما هوس ماست چیزی نبود که بتواند از آن بگذرد. به همین خاطر دوباره استخاره کرد که ماست را با نان بخورد، اما باز هم بد آمد... این داستان استخاره ده ها بار دیگر در خصوص ماست و خیار، ماست و پلو، سر کشیدن ماست از طغار، خوردن آن با نی و... هم ادامه یافت تا در نهایت تنها موردی که خوب آمد؛ آن بود که نان را در ماست تلیت کند و بعد با قاشق، نان ماست آلود را به هوا بیندازد و بخورد؟
داستان این بنده خدا شبیه حکایت برخی از جوانان است که هر چند در خصوص مسأله روابط دختر و پسر ده ها بار در سایت ها و وبلاگ ها و کتاب ها و استفتائات مراجع، حکم آن را خوانده اند و یا از روحانیون مختلف حکم آن را شنیده اند و تکلیف را می دانند، اما باز با دیدن یک روحانی برای چند صدمین بار می پرسند؛ حاج آقا حکم دوستی با جنس مخالف چیست؟ و تنها قصد و غرض شان هم آن است که در میان این سؤال و جواب ها بتوانند جواز نصف و نیمه ای بیرون بکشند و ماست خود را سر بکشند. در هر حال، هر چند در شماره های گذشته به طور مفصل به مسأله روابط پسر و دختر پرداخته ایم، اما در این شماره به برخی از مسائل جزئی در این باره اشاره می کنیم، شاید برای برخی افراد فرجی حاصل شود.
ارتباط - آشنایی - دوستی
از نظر اسلام، روابط زن و مرد نامحرم با محدودیت های بسیاری تعریف شده و ارتباطات عاطفی در حد دوستی های نزدیک جایز نیست. اما این به معنی قطع هر نوع ارتباط با دیوار کشیدن بین پیاده رو و زنانه و مردانه کردن آن نیست!
برای توضیح این مطلب باید گفت چنان که می دانید روابط اجتماعی انسان ها شکل های متفاوتی دارد و برای هر نوع از این روابط تعریف معینی ارائه می شود. مثلاً در یک اداره زن و مرد همکار یقیناً با هم ارتباط کاری دارند و در عین حال نوعی آشنایی هم بین آن ها وجود دارد. همین گونه است در روابط خانوادگی و آشنایی های فامیلی که پسرها و دخترهای فامیل یا زنان و مردان یک خانواده یقیناً دارای روابط خانوادگی و آشنایی مختصری از هم هستند. و یا در یک محیط آموزشی مانند یک کلاس در دانشگاه اکثریت پسرها و دخترها همدیگر را تا حدودی می شناسند و چه بسا روابط عادی درسی یا عرفی مانند سلام و علیک و یا مشارکت در فعالیت های جمعی درسی و پژوهشی با هم داشته باشند. اما آیا همه این ها به معنای دوستی است؟
نکته دقیق مسأله همین جاست که فقها و مراجع تقلید بخاطر مفاسد و خطرات جدی که در بستر دوستی بین دو نامحرم پدید می آید این کار را جایز نمی دانند. اما این امر به معنی بر هم زدن هر نوع رابطه عرفی و عادی و کاری یا پرهیز از هر نوع آشنایی و ارتباط معقول نیست.
پس حرمت دوستی دو جنس مخالف نه ملازم با انزوای اجتماعی و دگم اندیشی (پا فشاری روی تعصبات) و طالبانیسم است و نه مانع از شکل گیری شناخت و آشنایی که مقدمه ازدواج محسوب می گردد و این تهمت ها به هیچ وجه به تفکر اسلامی و نظرات خاص مراجع تقلید ارتباطی ندارد.
ناگفته نماند که آنچه در خصوص مجاز بودن ارتباطات درسی و کاری و آشنایی های عرفی بیان شد، مشروط به برخورداری از دو شرط مهم عدم تحریک جنسی و دور بودن این رابطه از مفاسد احتمالی آینده است.
دوستی چیست؟
برای بسیاری از افراد این سؤال جدی وجود دارد که واقعاً حقیقت دوستی و به چه نوع رفتارها و ارتباط هایی دوستی می گویند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت تعریف این مسأله تا حد زیادی عرفی است و نمی توان قانونی جامع و تعریفی دقیق در مورد آن ارائه کرد. اما به شکل مختصر می توان گفت؛ دوستی نوعی رابطه متقابل است که از نوعی علاقه و میل شخصی بین دو طرف نشأت می گیرد و لوازم طبیعی خود مانند ارتباط مستمر فیزیکی و اجتماعی یا فکری و روحی را به دنبال دارد. در واقع دوستی بین یک زن و مرد مفهومی عمیق تر از آشنایی و شناخت عادی اجتماعی دارد. بلکه نوعی رابطه و علاقه شخصی و ویژه است که البته دارای درجات و مراتب مختلفی است و ابزار این علاقه و صمیمیت و روابطی چون پیگیری احوال و افکار و تمایلات و نظرات فرد مقابل را به دنبال داشته، با لوازمی چون هدیه دادن و همراهی کردن در رفت و آمدها و تفریح ها و یا قرار داشتن مستمر ارتباط از راه های گوناگون همراه است.
البته ممکن است در همه دوستی ها همه این علائم و ویژگی ها وجود نداشته باشد، اما لااقل برخی از این امور در اکثر دوستی ها به چشم می خورد. مهم آن است که مجموعه روابط دو طرف از حد یک ارتباط و آشنایی ساده اجتماعی و عرفی خارج شده و نوعی صمیمیت شخصی و فردی در این رابطه شکل بگیرد. اینجاست که چنین رابطه ای بین دو نامحرم ماهیتی غیر شرعی پیدا می کند و باید به شدت از آن پرهیز نموده از عواقب سخت و خطرناک آن ترسید.
آخه چرا؟
هر چند این سؤال فقهی نیست و در چارچوب احکام شرعی تعریف نمی شود، اما برای بسیاری از جوانان این سؤال مطرح است که چرا دین اسلام تا این حد در خصوص این روابط سخت گیری کرده و این میل خدادادی در درون انسان باید سرکوب شود. به خاطر اهمیت این سؤال و ارتباط آن با حکم شرعی مسأله شاه کلید رمز گشایی این مسأله مهم را به اختصار بیان می کنیم!
دلیل این سخت گیری یک چیز است و آن هم «عشق»... دل تان غنج نرود و ذوق نکنید (!) زیرا این عشق با آن عشقی که دهان جوانان را آب می اندازد صنّار سی شاهی توفیر دارد!
چون حقیقت عشق همان اوج محبت و علاقه قلبی است که مصداق حقیقی آن در رابطه با خداوند و شکل مجازی آن در بالاترین درجات بین دو جنس مخالف شکل می گیرد و شکل قابل قبول آن بلکه فلسفه وجودی آن در انسان تنها در قالب زندگی مشترک و تشکیل خانواده تعریف شده است که عامل اصلی پایداری نظام خانواده و تحمل سختی ها ومشکلات احتمالی پیش رو است و وقتی چنین عشقی در بستر خانواده شکل می گیرد، به خاطر تنوع روابط و منطقی و همه جانبه بودن ارتباطات و درک کامل طرفین از یکدیگر شکلی واقع بینانه، معقول و هدفمند پیدا می کند.
اما وقتی در خارج از حوزه زندگی مشترک چنین علاقه شدیدی ایجاد شود، تبدیل به نتایجی می شود که غالباً در صفحه حوادث روزنامه ها یا در آمارهای دفاتر ثبت طلاق و یا زندان ها و دادگاه ها و... می خوانید و می بینید.
چند وقته عشق گرفتید؟
در واقع از نظر روان پزشکان- با عرض معذرت از همه عشاق مشهور و غیر مشهور عالم- چیزی که تحت عنوان عشق بین دخترها و پسرها شکل می گیرد، نوعی بیماری روانی محسوب می شود که مانع جدی در برابر زندگی عادی و رفتارهای طبیعی و تصمیم گیری های معقول در زندگی آن ها می شود و در عین شیرینی و جذابیت برای خود فرد، او را به سمت نابودی می کشاند. در واقع از افرادی که گرفتار چنین عارضه ای شدند باید پرسید «چرا خود را در معرض چنین بیماری قراردادی؟» همانطور که از یک معتاد به مواد مخدر که لذت کشیدن مواد را به همه تبعات منفی آن ترجیح می دهد، همین سؤال را می پرسیم. چون در این وضعیت بسیار دیده می شود که جوان عاشق، علیرغم فهم و درک عقل خود و توصیه همه خیرخواهان و دوستان و بستگان دست به تصمیماتی می زند که پس از مدت کوتاهی حتی از یاد آوری آن تصمیمات و رفتارها خیس عرق یا افروخته از خشم و نفرت از خود می شود و اگر کارش به خودکشی یا افسردگی حاد نکشد، تا آخر عمر از این رفتارهای خود پشیمان و متأسف خواهد بود. به همین خاطر اسلام خواسته زمینه شکل گیری این علاقه بیماری گونه که در نتیجه ارتباط نزدیک و توجه به ویژگی های جسمی و روحی جنس مخالف است را تا حد امکان از بین ببرد تا علاقه طبیعی و معقول و عشق واقعی به جنس مخالف درگیر و دار ازدواج و زندگی مشترک و در بستر صحیح خود شکل بگیرد نه در بستری غلط که معمولاً نتیجه ای جز تباهی زندگی انسان ها به دنبال ندارد.
حیف که از بحث احکام خودمان خیلی دور می شویم و الا برخی آمارها و نکات دقیق در خصوص نتایج و پایان کار این نوع عشق ها ارائه می دادیم تا روشن شود که بیش از 80 درصد این عشق ها به ازدواج منتهی نمی شود و اگر هم بشود در بیش از 80 درصد موارد به طلاق می انجامد.
Sms و Email عشقولانه تعطیل
اما به غیر از دوستی ها و ارتباطات دوستانه معمول، بسیاری از افراد هستند که دوستی های اینترنتی دارند و از طریق ایمل و چت کردن با فردی از جنس مخالف آشنا شده و ارتباط برقرار می کنند و یا نوعی رابطه متقابل با آن ها دارند. آیا این نوع روابط اس ام اس هم مصداق دوستی حرام به حساب می آید؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت متأسفانه در فضای اینترنت یا ابزارهای گوناگون ارتباطی از آن جا که ارتباط مستقیم نبوده و افراد چندان احساس خطر نمی کنند، این ارتباطات خیلی زود نزدیک و صمیمی شده و به عرصه گفتگوهای ناشایست میل پیدا می کند و یا حریم های شرعی با ابزارهایی نظیر وب کم (Webcam) زیر پا گذاشته می شود که یقیناً چنین ارتباطاتی حرام و غیر شرعی است.
اما اگر این ارتباط در حد نوعی آشنایی گذرا و با اهداف معقول باشد و رعایت حریم های شرعی و عرفی در آن بشود، علی القاعده مشکلی ندارد. مگر آن که خود مصداق نوعی دوستی شود. یعنی چت ها و smsها به نوعی عاشقانه و دوستانه شوند یا ارتباط طرفین کاملاً مستمر و نزدیک و مداوم شود که طبق تصریح برخی از مراجع این نوع رفتارها هم به خاطر مفاسد و خطرات احتمالی آن جایز نیست و مصداق دوستی غیر شرعی با جنس مخالف محسوب می شود.
در نتیجه اگر همکلاسی دانشگاه هنوز هیچی نشده پسر خاله شده و هر روز smsهای عشقولانه می دهد که «همه گلبول های سفید خونم فدای همه باکتری های وجودت»!
شما توجهی نکنید و پاسخ ندهید و از رنجش او هم نترسید که این پاسخ های 12-10 تومنی می تواند به قیمت ورود به عرصه خطرناک گناه و انحراف تمام شود!
عشق مان پاک است؟!
متأسفانه در این عصر ارتباطات و انتقال وسیع اطلاعات، هنوز باورهای نادرست و تصورات غلطی در جامعه رواج دارد که زمینه ساز آلوده کردن توده مردم بخصوص جوانان به انواع آلودگی ها و گناهان خطرناک می شود.
یکی از این تصورات و برداشت های نادرست که جاهلانه یا معترضانه ترویج می شود آن است که اگر پسر و دختری با هم دوست شوند و حتی کارشان به برخی روابط نامشروع هم بکشد، اگر بعدها با هم ازدواج کنند همه گناهان شان بخشیده می شود!
به قول مداح های قدیمی «قلم عفو بر جرائم اعمال شان کشیده می شود!»
در حالی که این تصور بچه گانه از اساس غلط است. پسر و دختر تا قبل از اجراء صحیح صیغه عقد شرعی نامحرم هستند و همه احکام روابط زن و مرد نامحرم بین شان برقرار است و هر گونه تخطی از این مقررات، حرام و گناه است و چه بعدها ازدواج کنند و چه نکنند، تنها راه بخشش این گناهان توبه و استغفار واقعی به درگاه خداوند است و البته بسیار خوب است کسانی در روابط پیش از ازدواج گرفتار گناه می شوند، با هم ازدواج کنند. چون به تصریح قرآن انسان های آلوده لایق ازدواج با افراد پاک نیستند و کبوتر با کبوتر زاغ با زاغ!؟
اما در هر حال علاوه بر شرمندگی و شرمساری از این آلودگی شان باید خالصانه در درگاه خداوند اظهار پشیمانی کنند تا خدا گناهان آنها را ببخشد.
در نتیجه چیزی تحت عنوان عشق پاک و روابط به قصد ازدواج و زن و شوهری که عقدشان در آسمان خوانده شده و یا دوستی های نامشروع برای سالم ماندن از گناهان بزرگ همه و همه توهماتی نادرست و برای فریب دادن خود است که باید متوجه این ترفندهای شیطان بود.
منبع: نشریه دیدار آشنا- ش
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.