معیار حب و بغض
در روایات بسیاری به این نکته کلیدی توجه داده شده که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. به این معنا که نقش عواطف و احساسات و ظهور و بروز آن در رفتار آدمی، در تحقق ایمان بسیار محوری است. از اینرو تولی و تبری به عنوان یکی از اصول دین و مذهب تعیین می شود؛ زیرا کنش و واکنش های ایمانی می بایست بر محوریت تولی و تبری و حب و بغض باشد.
البته نباید از این نکته اساسی نیز غفلت ورزید که حب و بغض باید تنها برای خدا باشد تا حب و بغض ایمانی تحقق یابد. بنابراین، ملاک و معیار دوستی ها و دشمنی های انسان بایدخدایی باشد.
این در حالی است که بسیاری از کنش ها و واکنش های ما ریشه در بیرون از این چارچوب و معیار سنجش دارد و بیش از آن که این معیار را مورد توجه قرار دهیم، به خواسته های خود توجه داریم و دوستی و دشمنی های خویش را براساس آن می سنجیم و موضع گیری می کنیم.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا مفهوم و برخی از مصادیق حب و بغض ایمانی را تبیین و بر اساس آموزه های قرآن تشریح نماید.
سیره و سلوک حقانی علی(ع) ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( چهارشنبه 90/12/24 :: ساعت 5:31 عصر )
هشت شخصیت سمی که باید از آنها اجتناب کرد
هرچند ما دوست داریم این طور فکر کنیم کسانی که در زندگی ما هستند، هیچ عیب و نقصی ندارند، شاد هستند و از روان و از تفکر سالمی برخوردارند، گاهی اوقات متوجه می شویم که از این خبرها هم نیست. گاهی انسان، سرحال و بانشاط است دارد کار خودش را می کند. حال خوشی دارد و فکر می کند زندگی چیز باشکوه و زیبایی است که ناگهان یکی از این شخصیت ها سر راه او قرار می گیرد و به کلی روزش را خراب می کند. گاهی اوقات می شود تاثیر اینها را از ذهن و روح پاک کرد. ولی غالبا کار آسانی نیست.
شما ممکن است آدم مثبت اندیشی باشید، ولی وقتی فرد خاصی در اطراف شما می پلکد، ناگهان حس می کنید منفی باف شده اید، شاید هم نگاه شما به جهان یک نگاه آرمانی باشد، اما وقتی در کنار بعضی از این افراد قرار می گیرید، حس می کنید ساده لوح یا توهم گرا هستید. گاهی احساس می کنید از اینکه انسان کاملا مستقلی هستید و مهار زندگی تان را در دست دارید، به خودتان افتخار می کنید، اما وقتی با یکی از این افراد که ممکن است حتی از اعضای خانواده خودتان هم باشد، روبرو می شوید، ناگهان احساس می کنید، مثل دوران کودکی، دست و پا چلفتی و بی عرضه شده اید.
گاهی اوقات این افراد تاثیرات فوق العاده منفی ای بر زندگی ما می گذارند. هر چند همه ما انسان هستیم و «اخلاق» خودمان را داریم، اما بی تعارف،بعضی از این «اخلاق» ها، سمی هستند و شادی و خوشبختی و تفکر و نگاه ما به زندگی را مسموم می کنند. این «اخلاق» ها، عزت نفس دیگران را نشانه می روند و زندگی ها را خراب می کنند. صاحبان این اخلاق ها می توانند انرژی حیاتی را از انسان بگیرند و او را از عمر خود سیر کنند.
1. کلک زن ها:
این افراد در کلک زدن، ید طولانی دارند. واقعیت این است که انسان غالبا حتی متوجه هم نمی شود که کلک خورده است! و اگر هم بفهمد، دیگر خیلی دیر شده و سرش تا خرخره در کلاه فرورفته است! این افراد خیلی خوب می دانند پاشنه آشیل شما کجاست و از همان جا به شما حمله می کنند.
چرا این نوع افراد، سمی هستند؟
این افراد مهارت خاصی در بی اعتقاد کردن شما و نابودی نظام فکری و عزت نفستان دارند. آنها همیشه راه هایی را پیدا می کنند تا شما را وادار سازند کارهائی را انجام بدهید که دلتان نمی خواهد و اصلا گوش از بینی تان هم خبردار نمی شود که چه موقع این را از دست می دهید، ارزش هایی که برایتان اولویت دارند، کم کم از بین می روند و یا تبدیل به ضد ارزش می شوند، توانایی تشخیص واقعیت ها در شما ضعیف می شود و ناگهان چشم باز می کنید و می بینید همه زندگی و شخصیت شما تابعی از خواسته ها و نیازهای آنها شده است.
2. خود شیفته ها: ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( چهارشنبه 90/12/24 :: ساعت 5:30 عصر )
اسرار دوستی
برای هر روز از ماه، گفتاری کوتاه پیشنهاد شده است. روز را در ساعت مناسبی آغاز کنید. گفتار را چند بار تکرار کنید. دفعه اول با صدای بلند، بعد آرام تر، بعد به صورت یک زمزمه و سپس در فکرتان تکرار کنید. با هر بار تکرار، بگذارید کلمات با عمق بیشتری جذب ضمیر ناخودآگاه تان شود. در پایان حقایق ارائه شده با شما یکی خواهد شد. آن صفحه ای که گفتار روزتان هست، طی روز باز کنید و در هر فرصت آن را مرور کنید. حتی المقدور آن گفتار را با شرایط واقعی زندگی تان تطبیق دهید. شب قبل از خواب چند بار دیگر گفتارتان را مرور کنید. سعی کنید اثرات مثبت را در تمام وجودتان جذب کنید و بگذارید با ضمیر آگاه تان یکی شود.
-روز اول : راز دوستی در تفاوت قایل شدن میان دوستان است. صداقت را به چاپلوسی و صمیمیت را به لبخندهای تصنعی ترجیح بده.
-روز دوم : راز دوستی آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی.
-روز سوم : راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است. نسبت به دیگران آزاده رفتار کن.
-روز چهارم : راز دوستی در قسمت کردن شادی ها با دیگران است.
-روز پنجم : راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی.
-روز ششم : راز دوستی در این است که درخوشبختی دیگران، نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی.
-روز هفتم : راز دوستی در دوست داشتن بی قید و شرط دیگران است.
-روز هشتم : راز دوستی در این است که دوستانت را تحسین کنی بی آن که بدانند چه احساسی نسبت به آنها داری.
-روز نهم : راز دوستی در این است که دوستانت را همان طور که هستند بپذیری و سعی نکنی آنها را به دلخواه خودت باز آفرینی کنی.
-روز دهم : راز دوستی در این است که حالات خوب و بد خود را به دیگران تحمیل نکنی، اما به آنها فرصت دهی که احساس خود را بیان کنند.
-روز یازدهم : راز دوستی در این است که نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خودت بدانی.
-روز دوازدهم : راز دوستی در این است که هرگز اشتیاق دوستانت را نسبت به مسائل مختلف تحقیر نکنی.
-روز سیزدهم : راز دوستی در محترم شمردن است. به حقوق و دیدگاه های دوستت احترام بگذار.
-روز چهاردهم : راز دوستی در این است که تغییر حالات خود را با خوشرویی و حسن نیت بپذیری.
-روز پانزدهم : راز دوستی در این است که محبت را نه تنها با کلام بلکه با نگاه و لحن صدا نیز ابراز کنی.
-روز شانزدهم : راز دوستی در این است که دوستان را در آرزوها و اهدافت سهیم کنی، نه این که فقط با آنها وقت بگذرانی.
-روز هفدهم : راز دوستی در این است که هنگام صحبت با دوستان، حواست کاملاً جمع آنها باشد.
-روز هجدهم : راز دوستی در این است که همواره افکار مثبت در سر داشته باشی، خصوصاً هنگام بروز سوء تفاهمات.
-روز نوزدهم : راز دوستی در این است که هرگز دوستانت را قضاوت نکنی بلکه همواره نکات مثبت آنها را ببینی.
-روز بیستم : راز دوستی در این است که دایماً دیگران را سرزنش نکنی بلکه مزایای مثبت کار درست را صادقانه بیان کنی.
-روز بیست و یکم : راز دوستی در این است که از سعادت دوستان شاد باشی و هرگز وضعیت خود را با بدبینی با وضعیت آنها مقایسه نکنی.
-روز بیست و دوم : راز دوستی در این است که در غم و ناراحتی دوستانت شریک باشی و به آنها دلگرمی بدهی، نه این که با ابراز احساسات نادرست، ناراحتی شان را تشدید کنی.
-روز بیست و سوم : راز دوستی در این است که حامی حقوق دوستت باشی حتی اگر ناچار شوی به اشتباه خود اعتراف کنی.
-روز بیست و چهارم : راز دوستی در معتمد بودن است.روی حرفت بایست، به قولت عمل کن و به تعهدت پایبند باش.
-روز بیست و پنجم : راز دوستی در این است که در معاشرت با جمع رشد کنی و آگاهی ات را افزایش دهی.
-روز بیست و ششم : راز دوستی در این است که روابط خود با دوستانت را به روابطی استثنایی تبدیل کنی.
-روز بیست و هفتم : راز دوستی در صدر قرار دادن عشق خداوند است.
-روز بیست و هشتم : راز دوستی در این است که با موهبت دوستی، عشق به خداوند را در خودت ایجاد کنی.
-روز بیست و نهم : راز دوستی در این است که به تنش های موجود در رابطه ات بها ندهی و دست به کاری بزنی که موجب تقویت دوستی شود.
-روز سی ام : راز دوستی در صمیمیت است. برای دوستانت یک دوست واقعی باش حتی زمانی که به تو بد می کنند.
منبع:نشریه کوچه ما، شماره16.
منبع:نشریه کوچه ما، شماره 16.
احکام کسانی که عشق گرفته اند!؟
نقل می کنند فردی که سرما خورده بود به شدت هوس خوردن ماست کرد و در نتیجه بین این هوس و تصور ضرر داشتن ماست برای بیماری اش دچار تناقض شد و از تصمیم گرفتن باز ماند. هر چه با خود فکر کرد، دید نمی تواند از میل به خوردن ماست بگذرد. از طرفی هم اگر این غذا برایش ضرر داشته باشد، شرعاً خوردن آن جایز نیست. خلاصه برای رفع این مشکل کلاه خود را قاضی کرد و به این نتیجه رسید که برای خوردن ماست استخاره کند تا اگر خوب آمد اجازه کتبی خدای عالم، مشکل را حل کرده باشد. اما از قضا استخاره بد آمد. اما هوس ماست چیزی نبود که بتواند از آن بگذرد. به همین خاطر دوباره استخاره کرد که ماست را با نان بخورد، اما باز هم بد آمد... این داستان استخاره ده ها بار دیگر در خصوص ماست و خیار، ماست و پلو، سر کشیدن ماست از طغار، خوردن آن با نی و... هم ادامه یافت تا در نهایت تنها موردی که خوب آمد؛ آن بود که نان را در ماست تلیت کند و بعد با قاشق، نان ماست آلود را به هوا بیندازد و بخورد؟
داستان این بنده خدا شبیه حکایت برخی از جوانان است که هر چند در خصوص مسأله روابط دختر و پسر ده ها بار در سایت ها و وبلاگ ها و کتاب ها و استفتائات مراجع، حکم آن را خوانده اند و یا از روحانیون مختلف حکم آن را شنیده اند و تکلیف را می دانند، اما باز با دیدن یک روحانی برای چند صدمین بار می پرسند؛ حاج آقا حکم دوستی با جنس مخالف چیست؟ و تنها قصد و غرض شان هم آن است که در میان این سؤال و جواب ها بتوانند جواز نصف و نیمه ای بیرون بکشند و ماست خود را سر بکشند. در هر حال، هر چند در شماره های گذشته به طور مفصل به مسأله روابط پسر و دختر پرداخته ایم، اما در این شماره به برخی از مسائل جزئی در این باره اشاره می کنیم، شاید برای برخی افراد فرجی حاصل شود.
ارتباط - آشنایی - دوستی
از نظر اسلام، روابط زن و مرد نامحرم با محدودیت های بسیاری تعریف شده و ارتباطات عاطفی در حد دوستی های نزدیک جایز نیست. اما این به معنی قطع هر نوع ارتباط با دیوار کشیدن بین پیاده رو و زنانه و مردانه کردن آن نیست!
برای توضیح این مطلب باید گفت چنان که می دانید روابط اجتماعی انسان ها شکل های متفاوتی دارد و برای هر نوع از این روابط تعریف معینی ارائه می شود. مثلاً در یک اداره زن و مرد همکار یقیناً با هم ارتباط کاری دارند و در عین حال نوعی آشنایی هم بین آن ها وجود دارد. همین گونه است در روابط خانوادگی و آشنایی های فامیلی که پسرها و دخترهای فامیل یا زنان و مردان یک خانواده یقیناً دارای روابط خانوادگی و آشنایی مختصری از هم هستند. و یا در یک محیط آموزشی مانند یک کلاس در دانشگاه اکثریت پسرها و دخترها همدیگر را تا حدودی می شناسند و چه بسا روابط عادی درسی یا عرفی مانند سلام و علیک و یا مشارکت در فعالیت های جمعی درسی و پژوهشی با هم داشته باشند. اما آیا همه این ها به معنای دوستی است؟
نکته دقیق مسأله همین جاست که فقها و مراجع تقلید بخاطر مفاسد و خطرات جدی که در بستر دوستی بین دو نامحرم پدید می آید این کار را جایز نمی دانند. اما این امر به معنی بر هم زدن هر نوع رابطه عرفی و عادی و کاری یا پرهیز از هر نوع آشنایی و ارتباط معقول نیست.
پس حرمت دوستی دو جنس مخالف نه ملازم با انزوای اجتماعی و دگم اندیشی (پا فشاری روی تعصبات) و طالبانیسم است و نه مانع از شکل گیری شناخت و آشنایی که مقدمه ازدواج محسوب می گردد و این تهمت ها به هیچ وجه به تفکر اسلامی و نظرات خاص مراجع تقلید ارتباطی ندارد.
ناگفته نماند که آنچه در خصوص مجاز بودن ارتباطات درسی و کاری و آشنایی های عرفی بیان شد، مشروط به برخورداری از دو شرط مهم عدم تحریک جنسی و دور بودن این رابطه از مفاسد احتمالی آینده است.
دوستی چیست؟
برای بسیاری از افراد این سؤال جدی وجود دارد که واقعاً حقیقت دوستی و به چه نوع رفتارها و ارتباط هایی دوستی می گویند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت تعریف این مسأله تا حد زیادی عرفی است و نمی توان قانونی جامع و تعریفی دقیق در مورد آن ارائه کرد. اما به شکل مختصر می توان گفت؛ دوستی نوعی رابطه متقابل است که از نوعی علاقه و میل شخصی بین دو طرف نشأت می گیرد و لوازم طبیعی خود مانند ارتباط مستمر فیزیکی و اجتماعی یا فکری و روحی را به دنبال دارد. در واقع دوستی بین یک زن و مرد مفهومی عمیق تر از آشنایی و شناخت عادی اجتماعی دارد. بلکه نوعی رابطه و علاقه شخصی و ویژه است که البته دارای درجات و مراتب مختلفی است و ابزار این علاقه و صمیمیت و روابطی چون پیگیری احوال و افکار و تمایلات و نظرات فرد مقابل را به دنبال داشته، با لوازمی چون هدیه دادن و همراهی کردن در رفت و آمدها و تفریح ها و یا قرار داشتن مستمر ارتباط از راه های گوناگون همراه است.
البته ممکن است در همه دوستی ها همه این علائم و ویژگی ها وجود نداشته باشد، اما لااقل برخی از این امور در اکثر دوستی ها به چشم می خورد. مهم آن است که مجموعه روابط دو طرف از حد یک ارتباط و آشنایی ساده اجتماعی و عرفی خارج شده و نوعی صمیمیت شخصی و فردی در این رابطه شکل بگیرد. اینجاست که چنین رابطه ای بین دو نامحرم ماهیتی غیر شرعی پیدا می کند و باید به شدت از آن پرهیز نموده از عواقب سخت و خطرناک آن ترسید.
آخه چرا؟ ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( چهارشنبه 90/12/24 :: ساعت 5:29 عصر )
عشق های بنجلی را بیخیال!
این که ارتباط با جنس مخالف به چه انگیزه هایی انجام می شود، صحبت های فراوانی مطرح شده و می شود از دلایل اجتماعی و سیاسی گرفته تا این که مقصر خانواده ها- دوست، مراکز دینی و... است. شاید همه این ها درست باشد. شاید عده ای بخاطر اعلام مخالفت هنجارشکنی می کنند. و شاید عده ای به دلیل نا آشنایی با مباحث دینی یا سرخوردگی از بچه های مذهبی به هنجارشکنی و از جمله ارتباط با جنس مخالف روی بیاورند.
اما گذشته از همه این حرف ها، بیش از همه و زودتر از همه کسانی که از این گونه ارتباطات آسیب می بینند خود دختر و پسری است که درگیر چنین رابطه ای شده اند. اصلا نمی خواهیم بگوییم هر کسی با یک نفر از جنس مخالف صحبت کرد پس الان درگیر این آسیب هاست ولی نکته اینجاست که هر کسی خودش مرز میان یک ارتباط سالم و ناسالم را به خوبی می فهمد به شرطی که نخواهد سر خودش کلاه بگذارد.
اما آسیب ها:
1. ممکن است در مدت کوتاهی به هر دلیل عاطفی، روانی یا جنسی یا مالی این ارتباط لذت بخش و خوشایند باشد ولی بر اساس آموزه های دینی، ظلمت گناه زندگی فرد را تباه می کند.
2. بسیاری از این ارتباطات پس از جدایی باعث ضربه های روحی و شخصیتی می شود.
3. اکثر و تقریباً همه پسرها هدف اولشان از ارتباط با یک دختر کنجکاوی لذت طلبی و مسائل جنسی است در حالی که اکثر و تقریبا همه دخترها با انگیزه های عاطفی درگیر چنین رابطه هایی می شوند. معمولاً پسر پس از مدتی به دلایل مختلف از جمله تنوع طلبی یا هر عامل دیگر دختر را رها کرده و او را با هجومی از عذاب وجدان، احساس حقارت، احساس شکست و ناتوانی و خدای ناخواسته آبروئی بر باد رفته رها می کند.
4. شاید نکات بالا بیش تر متوجه دخترها باشد ولی این نکته که بسیاری از طلاق ها در دوران عقد و درصد بالائی از طلاق هائی که در دو سال اول، زندگی ها را متلاشی می کند، به دلیل لو رفتن این گونه ارتباطات توسط یکی از زوجین در قبل از ازدواج بوده است.
5. رکن اساسی یک زندگی موفق اعتماد متقابل زوجین به یکدیگر است. اما در زندگی هائی که بر اساس یک رابطة خیابانی شکل گرفته، همواره با یک دلهره همیشگی همراه است که شاید همسر من با دختر یا پسر دیگری ارتباط داشته، شاید همچنان ارتباط دارد. شاید به خاطر دیگری مرا رها کند. شاید به من خیانت کند. این شایدهای واقعی و خیالی زندگی را سست می کند.
6. یک مرد دوست دارد همسرش عفیف و پاکدامن باشد. همچنان که زن هم این گونه است. اما اگر به دلیل اختلافات کوچک و طبیعی زندگی و حتی در یک عصبانیت زود گذر از خود بپرسد: دختری که قبلاً از طریق خیابان، موبایل چت یا هر راه غیر سالم دیگر آشنا شده و جرأت رفاقت با یک نامحرم را داشته شاید من اولین دوست او نبودم و بدتر این که گوید: شاید من آخرین آن هم نباشم. به نظر شما این زندگی تا کجا ادامه پیدا می کند؟
7. بارها دیده و شنیده اید که فلان پسر که اصلاً آدم رو به راهی نبوده، «آدم حسابی شده»، «خوب شده»، «سر به راه شده» و تعابیر تحسین آمیز دیگری که نشان می دهد پسری که اهل هر زشتی بوده اکنون پاک شده است. اما آیا دیده اید یا شنیده اید حتی به دروغ به دختری نسبتی ناروا داده شود و بعد آن دختر را بدون آن اتهام قضاوت کنند، یا بگویند فلان دختر سر به راه شده است. حتی پس از توبه و پاکی چنین کسانی در نگاه هر چند اشتباه جامعه.... متهم، متهم است.
8.در روایات فراوانی همسر شایسته و خوب از نعمت ها و روزی های خدا شمرده شده و باز در روایات دیگری تأکید شده روزی هیچ کس با حرام افزوده نمی شود؛ جز این که کسی بخواهد از حرام کسب روزی (هر نوع روزی- مادی یا غیر مادی) کند از رزق حلال او کاسته شده و گناه نیز انجام داده است. و در روایات دیگری از ائمه معصومین(ع) نقل شده کسی که به خاطر خدا از حرام چشم بپوشد خداوند همان یا بهتر از آن را از راه حلال نصیبش خواهد کرد.
9. پس با خدا معامله کن و اگر می دانی که اشتباه کرده ای همین امروز به اشتباهاتت پایان ده خدا دور نیست.
10. این که من فرق دارم، من مثل بقیه نیستم، یا او با بقیه فرق دارد او پسر یا دختر خوبی است، اما با بقیه فرق داریم، ما عاشق هم هستیم و صدها جمله شبیه به این ها، جملات و کلماتی است که در تمام آن دوستی ها و ارتباطاتی که «شما با آن فرق داری» گفته شده و همه آن ها هم همین حرف های شما را می زدند.
11. نکته آخر این که اگر چه ترتیب این نکات رعایت نشد شاید برخی تذکرات مهم تر باشد ولی در پایان این که: دختر یا پسری که قبلاً تجربه چنین روابطی را داشته اند هنگام ازدواج حتی با کسی غیر از طرف رابطه اشان، همواره با یک بدبینی مفرط که همه دخترها چنین اند یا همه پسرها چنان اند، تصمیم گیری برای ازدواج را مشکل می کند.
راحت بگو سلام...
آداب معاشرت
معرفی و آشنایی بهتر
کسی که کوچکتر است باید به بزرگتر معرفی شود یا خودش، خود را معرفی کند، مثلاً هنگامی که یک مادر و دختر وارد محلی می شوند، یا مادر می گوید: « این دختر من است.» یا خود دختر پس از سلام، خود را معرفی می کند. سپس مادر به دخترش توضیح می دهد که خانمی که به او سلام دادیم، کیست. شاید برای این چند جمله اضافه به شناخت کودک کمک کند. «این خانم مادر...» « یا شغل این خانم...» به این ترتیب، کودک می تواند او را بهتر به خاطر بسپارد، به اسامی توجه کند و تکه ای از پازل به هم ریخته ارتباط را در ذهنش منظم کند. در این صورت، کودک در دنیای بزرگسالان با اطمینان بیشتری حرکت می کند.
وقتی کودک یا نوجوانی مسیری را تنها طی می کند و مثلاً یکی از هم مدرسه ای هایش را می بیند، می تواند خودش را با اسم و فامیل به او معرفی کند و در صورتی که لازم بود، توضیحی اضافه بدهد: «من همکلاسی امیر هستم.» یا «ما با هم توی یک تیم فوتبال بازی می کنیم.»
کودکان هم می توانند کودکان دیگر را معرفی کنند؛ مثلاً وقتی کودک شما دوستی را با خود به خانه می آورد، مانعی ندارد اگر خودش او را معرفی کند.
تو او را نمی شناسی!
بچه ها آرام و زیر لب صحبت می کنند. یا اصلاً حرفی نمی زنند. دست کم هنگام سلام دادن که این عادت در آنها بسیار شایع است و به نظر مخاطب رفتاری بی ادبانه می آید. فرد مخاطب باید بداند با چه کسی سروکار دارد؛ به خاطر همین هر کودکی باید بیاموزد که در برخورد اول، نام خود را واضح و با صدای بلند و مؤدبانه بیان کند. بزرگسالی هم که مخاطب اوست، باید به همین ترتیب نام خود را بگوید و حتی اگر بگوید که دوست دارد کودک به چه نامی او را صدا بزند، بهتر است. برای کودکان پیش دبستانی دانستن نام کوچک افراد کفایت می کند؛ مگر این که عملاً بخواهیم فردی را با نام خانوادگی اش صدا بزنند. فراموش نکنید که اگر کودکتان نام دوستی را از شما پرسید، هرگز با بی توجهی به او پاسخ ندهید، « تو که او را نمی شناسی!» یا « دانستن اسم او، چه فایده ای برای تو دارد.»
راحت بگو، سلام...
کاش می شد همه بچه ها قبل از ورود به دبستان سلام دادن را بیاموزند. بعضی از بچه ها حتی در دوران دبستان هم وقتی وارد محلی می شوند، سرشان را پایین می اندازند و بی آنکه به دیگران نگاه کنند، بی توجه به اطرافیان در گوشه ای می نشینند و به کسی سلام نمی دهند. بعضی ها از روی خجالت و بعضی ها از روی نادانی این کار را انجام می دهند، زیرا پدر و مادر یا بزرگ تری ضرورت این کار را به آنها تذکر نداده است؛ در حالی که یک سلام ساده و یک روی خوش، موقعیت و شرایط خوبی هم برای بزرگسال و هم برای کودک ایجاد می کند و می تواند زمینه ای برای ارتباط مثبت بعدی باشد. به فرزند خود یادآوری کنید همیشه کسی که وارد محلی می شود یا به گروهی می پیوندد، باید سلام بدهد. خودتان نیز فراموش نکنید که وقتی جواب سلام کودک را به گرمی می دهید، انگیزه او را برای سلام دادن تقویت می کنید.
سلام دادن در خانواده
این روزها که بیشتر خانواده ها درگیر مسائل اقتصادی و پرتنش هستند، کمتر در خانه ها صدای سلام به گوش می رسد. حتی در بین اعضای خانواده، گفتن سلام به تدریج اهمیت خود را از دست داده و می دهد؛ ولی این وظیفه ما به عنوان پدر یا مادر است که جای آن را تحکیم کنیم. شنیدن سلام صبحگاهی از دهان تک تک اعضای خانواده، شروع خوبی برای فعالیت روزانه است و سبب هماهنگی و نزدیکی می شود، وقتی گفتن سلام به عنوان یک امر لازم و ضروری در خانه باب می شود، احساس شادی و شکرگزاری از با هم بودن را ایجاد می کند. این نکته حتی در مورد زن و شوهرهای بی فرزند نیز صدق می کند. ممکن است بسیاری از کدورت ها با ادای این کلمه جادویی از بین برود و جای خود را به صلح و آرامش بدهد. در مورد نوجوانان، سلام دادن نشان می دهد که چه کسی، کجا بوده، اکنون چه حالی دارد و روز را با چه روحیه ای سپری خواهد کرد. پدر و مادر می تواند با یک سلام ساده تا حدودی وضعیت کنونی فرزند خود را محک بزند و اگر از فرزند خود شناخت کافی داشته باشند، معمولاً اشتباه نمی کند. پس بهتر است که از همان سال های اول کودکی، گفتن سلام را در خانه مرسوم کنید؛ به طوری که نگفتن آن در ذهن افراد خانواده سؤال برانگیز باشد.
منبع: نشریه زن روز، شماره 2191.
دوست خوب دوستی است که...
در جهان امروز وجود برخی از وسائل ارتباطی به جای آن که بر روابط سالم بیافزاید موجب شده است تا زمینه افزایش گوشه نشینی و تنهایی فراهم تر از گذشته شود. با آن که خانه ها آپارتمانی شده ولی ارتباط به شدت کاهش یافته است. با آن که تلفن و تلویزیون و اینترنت به عنوان ابزارهای آسان و ارزان افزایش یافته است اما سطح ارتباط به شدت تنزل پیدا کرده است. ریشه این امر را می بایست در این مسأله جست که بسیاری از مردم گمان می کنند که ارتباط تلفنی یا مکالمه در فضای مجازی می تواند پاسخ گوی نیاز احساسی و عاطفی فرد باشد و این در حالی است که بررسی ها نشان می دهد که انسان پیش از هر چیزی به ارتباط نزدیک و حضور در کنار هم نیاز دارد و هر وسیله ارتباطی دیگر، به جای آن که به این پاسخ نیاز طبیعی انسان کمک کند، عامل بازدارنده شده و اجازه نمی دهد که به شکل مطلوب و مناسبی به احساسات و عواطف پاسخ داده شود. هیچ وقت دوستان مجازی و گفتارهای تلفنی نمی تواند به بخش مهم احساسات و عواطف ما پاسخ دهد. اصولاً افراد در مشکلات، شادی ها، سختی ها و آسایش هاست که دوست دارند در کنار هم باشند. در این زمان هاست که دیدن چهره و قرار دادن دست در دست می تواند آرامش بخش باشد یا شادی را منتقل کند و خود را در غم و شادی دیگری شریک بداند.
انسان به دوستان سالم و جدیدی در هر مقطع سنی نیاز دارد. برخی از دوستان برای مدتی بخشی از نیازهای بشری را پاسخ می دهند و انسان در هر موقعیت و مکانی نیازمند دوستانی است که وی را درک کنند. از این روست که می توان هم دوست قدیم را حفظ کرد و هم دوستان جدیدی یافت تا به بخش های جدید زندگی بشر پاسخ مناسب و مطلوب دهند.
حضور دوستان جدید نمی بایست به گونه ای باشد که دوستان قدیم رها و فراموش شوند. لازم است که انسان همواره در شمار دوستان و در حفظ و نگه داری و ارتباط با آنان حد اعتدال و میانه را مراعات نماید. افراط و تفریط در هر زمینه و کاری می تواند زیانبار باشد.
بنابراین لازم است هم در بیان محبت، هم در مقدار و سطح ارتباطات و هم در شمار دوستان اعتدال رعایت شود. توازن عاطفی و احساسات می تواند برای حفظ دوستان و ایجاد دوستی های جدید بسیار کمک کند.
برای جلب رضایت دوستان و حفظ آنان می بایست این معنا را در نظر داشت که دوستی سرمایه جاودانه هر انسانی است. اگر به هر دلیلی از نظر مقام، شخصیت اجتماعی، سرمایه و ثروت تغییرات شگرف و مهمی در زندگی شخص پدید آید، نباید از فروتنی و تواضع نسبت به دوستان کاست. دوستان کسانی هستند که عواطف را به درستی می شناسند و پاسخ های درست و مناسب می دهند. لازم است که با دوست در همه حال دوست بود و اجازه داد تا به دور از هر گونه تغییرات ظاهری از ثروت و مقام، نیازهای عاطفی را پاسخ دهد.
البته از نظر اسلام و قرآن تواضع و فروتنی نسبت به همه بشر امری مثبت، سازنده و فضیلت انسانی است؛ چنان که هرگونه تکبر درونی و استکبار بیرونی می تواند به عنوان یک هنجار و رذیلت اخلاقی آدمی را از بسیاری از خوبی ها و زیبایی ها دور کند و به چاه پشیمانی و اندوه افکند و آتش درون را زنده کرده و قلب را در دوزخ کبر و غرور بسوزاند. بی گمان دوستی همانند اشیای زیر خاکی است که هر چه کهن تر و قدیمی تر باشد، ارزشمندتر است؛ زیرا دوستی قدیمی، شرایط اخلاقی. رازها و احساسات پاک و بی غل و غش بی شماری را در پشت سر خود دارد و می بایست به عنوان گوهرهای گران بها از آن محافظت کرد. در حقیقت سرمایه هر شخصی همین دوستان قدیمی هستند که در طول زندگی در شادی ها و غم ها با او شریک بودند و به نیازهای وی پاسخ های مناسب داده و تاکنون همراه و همدم وی بوده اند. انسان می بایست این دوستان را همانند نهر آب های سالم و پاکی بداند که نیازمند لایروبی هستند تا آب های پاک هم چنان گذشته در آن روان شود و هر دو را از فوایدش بهره مند سازد.
منبع: نشریه زن روز، شماره 2191.
احکام کسانی که عشق گرفته اند!؟
نقل می کنند فردی که سرما خورده بود به شدت هوس خوردن ماست کرد و در نتیجه بین این هوس و تصور ضرر داشتن ماست برای بیماری اش دچار تناقض شد و از تصمیم گرفتن باز ماند. هر چه با خود فکر کرد، دید نمی تواند از میل به خوردن ماست بگذرد. از طرفی هم اگر این غذا برایش ضرر داشته باشد، شرعاً خوردن آن جایز نیست. خلاصه برای رفع این مشکل کلاه خود را قاضی کرد و به این نتیجه رسید که برای خوردن ماست استخاره کند تا اگر خوب آمد اجازه کتبی خدای عالم، مشکل را حل کرده باشد. اما از قضا استخاره بد آمد. اما هوس ماست چیزی نبود که بتواند از آن بگذرد. به همین خاطر دوباره استخاره کرد که ماست را با نان بخورد، اما باز هم بد آمد... این داستان استخاره ده ها بار دیگر در خصوص ماست و خیار، ماست و پلو، سر کشیدن ماست از طغار، خوردن آن با نی و... هم ادامه یافت تا در نهایت تنها موردی که خوب آمد؛ آن بود که نان را در ماست تلیت کند و بعد با قاشق، نان ماست آلود را به هوا بیندازد و بخورد؟
داستان این بنده خدا شبیه حکایت برخی از جوانان است که هر چند در خصوص مسأله روابط دختر و پسر ده ها بار در سایت ها و وبلاگ ها و کتاب ها و استفتائات مراجع، حکم آن را خوانده اند و یا از روحانیون مختلف حکم آن را شنیده اند و تکلیف را می دانند، اما باز با دیدن یک روحانی برای چند صدمین بار می پرسند؛ حاج آقا حکم دوستی با جنس مخالف چیست؟ و تنها قصد و غرض شان هم آن است که در میان این سؤال و جواب ها بتوانند جواز نصف و نیمه ای بیرون بکشند و ماست خود را سر بکشند. در هر حال، هر چند در شماره های گذشته به طور مفصل به مسأله روابط پسر و دختر پرداخته ایم، اما در این شماره به برخی از مسائل جزئی در این باره اشاره می کنیم، شاید برای برخی افراد فرجی حاصل شود.
ارتباط - آشنایی - دوستی ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( دوشنبه 90/12/1 :: ساعت 12:33 صبح )
من فقط جو گیر شدم!
اشاره:
اگر کارشناسان و روان شناسان و جامعه شناسان و.... این قدر گلویشان را پاره می کنند که دوستی های دختر و پسر اصلا معقول نیست، حتما یک چیزی سرشان می شود. وگرنه می گفتند خیلی هم خوب است و خودشان هم یکی دوتایی دست و پا می کردند!
یکی از آن دلایلی که باعث می شود این روابط را نهی کنند، همان چیزی ست که در اصطلاح عام به آن می گوئیم «تیغ زدن!»
البته لازم است تأکید کنیم که هدف از این متن، به هیچ عنوان تأیید این روابط نیست و صرفا قصد داریم مضرات این روابط را از جنبه مالی بررسی کنیم.
(1)
جریان این تیغ زنی از چه قرار است؟!
تیغ زدن های روابط دختر و پسرها برای خودش عالمی دارد!
ساده ترین آن هم کادویی ست که به مناسبت تولد همدیگر باید پیاده شوند.
این طور جا افتاده که چون آقایان دست شان توی جیب خودشان می رود، باید کادوهای سنگین تر نسبت به کادوی دوست دخترشان تهیه کنند.
کادوی ولنتاین، کادوی تولد، کادوی سالروز آشنایی (!)، کادوی روز زن (!) و....
باز هم باید تاکید کرد که اصلا قصد آموزش این مسائل را نداریم. اما در هر مرتبه از این کادو دادن ها اگر آقای عاشق پیشه از آن صرفه جوهای تمام عیار باشد و مثلا دم به تله ندهد، لااقل باید پنجاه هزار تومان سبک شود.
این رقم برای کسانی که جزء بالا شهر نشین ها هستند و یا ادای آن ها را در می آورند بسیار متفاوت است و میلیونی خواهد بود.
(2)
بعضی آقایان هستند که متأسفانه خیلی زودتر از موعد هوس دارند با همسرشان به رستوران بروند.
خب؛ این هوس که در هیجده نوزده سالگی عود کرده، در هیبت یافتن دوست دختر ظهور می کند و جلسات صرف شام و ناهار در رستوران های مجلل و یا صرف عصرانه در کافی شاپ های آنچنانی بروز می کند.
یک حساب سر انگشتی این نتیجه را می دهد که یک پرس چلوکباب ساده در یک رستوران معمولی چهار پنج هزار تومان روی دست تان می گذارد. چه برسد به صرف استک هشت پا (!) و خرچنگ سفید (استیک هشت پا به تازگی در برخی رستوران های اعیانی، به صورت غیر مجاز و با قیمت بالای هر پرس چهل الی هشتاد هزار تومان ارائه می شود که حرام گوشت نیز می باشد.)
(3)
مطمئن باشید روزی خواهد رسید که دوست دختر هر آقا پسری، با چشم هایی که نقش گریه را بازی می کند، پیش دوست پسرش خواهد آمد و از مشکلی بزرگ و لاینحل خواهد گفت که فقط به دستان یک ابر مرد حل خواهد شد.
اینجاست که ابر مرد قصه، رگ گردنش باد می کند و به هر در و دیواری می زند تا پانصد ششصد هزار تومان مورد نیاز دوست دخترش را جور کند و او را برای همیشه مجذوب محبت و گذشت خود کند!
غافل از این که بسیاری از خانم های این کاره، متاسفانه از این طریق جیب هایشان را پر می کنند و به ریش طرف می خندند. (البته برعکس این حالت هم ممکن است. اما این اتفاق بیشتر برای آقایان برنامه ریزی می شود!)
(4)
این یکی خیلی ساده ست؛ هزینه تلفن همراه! این روزها با زیاد شدن سیمکارت های اعتباری و کارت شارژهای آن ها، تیغ زدن کارت شارژ از دوست پسر بسیار شایع شده و هر بار هزاری و دو هزاری و پنج هزاری های بی زبان هستند که حیف و میل می شوند برای خرید کارت شارژ.
شخص گیرنده شارژهای مفتی هم چون زحمتی برای تهیه مبلغ کارت نکشیده، طبیعتا دل نمی سوزاند و هر روز یک کارت شارژ (بسته به قدرت فک و چانه و تایپ پیامک؛ از انواع مختلف کارت شارژ) مصرف خواهد کرد.
(5)
این یکی اصلا گفتن ندارد. اما چاره نیست که گفتنش لازم است.
به جز خریدهای مخصوص روز تولد و ولنتاین و عید نوروز و... یک سری خریدهای دیگر هم هستند که هیچ دلیل و منطقی برای خریدشان وجود ندارد؛ جز این که: [این لباس را دوس دارم!] یا [ این کفش رو دوس دارم و...]
تمام این خریدها و هزینه هایی که در بندهای قبلی گفته شد و سایر هزینه های دیگر همه به یک دلیل هستند: «جو گیر شدن!»
منبع: نشریه دیدار آشنا- ش
اسرار دوستی
برای هر روز از ماه، گفتاری کوتاه پیشنهاد شده است. روز را در ساعت مناسبی آغاز کنید. گفتار را چند بار تکرار کنید. دفعه اول با صدای بلند، بعد آرام تر، بعد به صورت یک زمزمه و سپس در فکرتان تکرار کنید. با هر بار تکرار، بگذارید کلمات با عمق بیشتری جذب ضمیر ناخودآگاه تان شود. در پایان حقایق ارائه شده با شما یکی خواهد شد. آن صفحه ای که گفتار روزتان هست، طی روز باز کنید و در هر فرصت آن را مرور کنید. حتی المقدور آن گفتار را با شرایط واقعی زندگی تان تطبیق دهید. شب قبل از خواب چند بار دیگر گفتارتان را مرور کنید. سعی کنید اثرات مثبت را در تمام وجودتان جذب کنید و بگذارید با ضمیر آگاه تان یکی شود.
-روز اول : راز دوستی در تفاوت قایل شدن میان دوستان است. صداقت را به چاپلوسی و صمیمیت را به لبخندهای تصنعی ترجیح بده.
-روز دوم : راز دوستی آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی.
-روز سوم : راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است. نسبت به دیگران آزاده رفتار کن.
-روز چهارم : راز دوستی در قسمت کردن شادی ها با دیگران است.
-روز پنجم : راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی.
-روز ششم : راز دوستی در این است که درخوشبختی دیگران، نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی.
-روز هفتم : راز دوستی در دوست داشتن بی قید و شرط دیگران است.
-روز هشتم : راز دوستی در این است که دوستانت را تحسین کنی بی آن که بدانند چه احساسی نسبت به آنها داری.
-روز نهم : راز دوستی در این است که دوستانت را همان طور که هستند بپذیری و سعی نکنی آنها را به دلخواه خودت باز آفرینی کنی.
-روز دهم : راز دوستی در این است که حالات خوب و بد خود را به دیگران تحمیل نکنی، اما به آنها فرصت دهی که احساس خود را بیان کنند.
-روز یازدهم : راز دوستی در این است که نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خودت بدانی.
-روز دوازدهم : راز دوستی در این است که هرگز اشتیاق دوستانت را نسبت به مسائل مختلف تحقیر نکنی.
-روز سیزدهم : راز دوستی در محترم شمردن است. به حقوق و دیدگاه های دوستت احترام بگذار.
-روز چهاردهم : راز دوستی در این است که تغییر حالات خود را با خوشرویی و حسن نیت بپذیری.
-روز پانزدهم : راز دوستی در این است که محبت را نه تنها با کلام بلکه با نگاه و لحن صدا نیز ابراز کنی.
-روز شانزدهم : راز دوستی در این است که دوستان را در آرزوها و اهدافت سهیم کنی، نه این که فقط با آنها وقت بگذرانی.
-روز هفدهم : راز دوستی در این است که هنگام صحبت با دوستان، حواست کاملاً جمع آنها باشد.
-روز هجدهم : راز دوستی در این است که همواره افکار مثبت در سر داشته باشی، خصوصاً هنگام بروز سوء تفاهمات.
-روز نوزدهم : راز دوستی در این است که هرگز دوستانت را قضاوت نکنی بلکه همواره نکات مثبت آنها را ببینی.
-روز بیستم : راز دوستی در این است که دایماً دیگران را سرزنش نکنی بلکه مزایای مثبت کار درست را صادقانه بیان کنی.
-روز بیست و یکم : راز دوستی در این است که از سعادت دوستان شاد باشی و هرگز وضعیت خود را با بدبینی با وضعیت آنها مقایسه نکنی.
-روز بیست و دوم : راز دوستی در این است که در غم و ناراحتی دوستانت شریک باشی و به آنها دلگرمی بدهی، نه این که با ابراز احساسات نادرست، ناراحتی شان را تشدید کنی.
-روز بیست و سوم : راز دوستی در این است که حامی حقوق دوستت باشی حتی اگر ناچار شوی به اشتباه خود اعتراف کنی.
-روز بیست و چهارم : راز دوستی در معتمد بودن است.روی حرفت بایست، به قولت عمل کن و به تعهدت پایبند باش.
-روز بیست و پنجم : راز دوستی در این است که در معاشرت با جمع رشد کنی و آگاهی ات را افزایش دهی.
-روز بیست و ششم : راز دوستی در این است که روابط خود با دوستانت را به روابطی استثنایی تبدیل کنی.
-روز بیست و هفتم : راز دوستی در صدر قرار دادن عشق خداوند است.
-روز بیست و هشتم : راز دوستی در این است که با موهبت دوستی، عشق به خداوند را در خودت ایجاد کنی.
-روز بیست و نهم : راز دوستی در این است که به تنش های موجود در رابطه ات بها ندهی و دست به کاری بزنی که موجب تقویت دوستی شود.
-روز سی ام : راز دوستی در صمیمیت است. برای دوستانت یک دوست واقعی باش حتی زمانی که به تو بد می کنند.
منبع:نشریه کوچه ما، شماره16.
منبع:نشریه کوچه ما، شماره 16.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.