آسیب های دوستی
در موضوع دوست و دوست یابی آسیب های گوناگونی مطرح است که برای کاستن از آن باید اقداماتی انجام داد:
قدم اول در انتخاب دوست، لزوم آزمایش است. با امتحان و آزمایش، انسان های ناسالم، مشخص می شوند. دوستی با افراد سالم به دلیل اعتماد و اطمینان، استحکام بیشتری دارد. در مقابل، علاقه ای که نه در پی آزمایش بلکه به دنبال احساسات ایجاد شده باشد، تداوم نخواهد داشت.
حضرت امیر(ع) در این باره می فرمایند: «من اتخذ اخا من غیر اختبار الجأه الاضطرار الی مرافقة الاشرار؛(16) کسی که بدون آزمایش، دوستی را انتخاب کند، ضرورت ها، وی را وادار به رفاقت با اشرار می کند.»
البته ناگفته نماند که امتحان و آزمایش انسان ها از شئون خداوند متعال است و اوست که می تواند عباد خود را بیازماید و عاصیان را از مطیعان متمایز سازد. لذا آزمایشی که در این جا مورد بحث است، امتحانی محدود و صرفا برای مصون بودن از عوارض دوست ناباب است. اگر یک انسان سالم با فردی معتاد طرح دوستی بریزد، چنان چه اراده ای قوی نداشته باشد به تدریج زمینه ی انحراف او هموار می شود و چه بسا رذایل اخلاقی دیگر این فرد معتاد در او اثر بگذارد.
رفاقت با اشرار موجب جلب شر برای انسان می شود؛ همانند باد که وقتی به گندابی بوزد، بوی گند را با خود حمل می کند.
آسیب دیگر دوستی با هواپرستان، فراموشی ایمان است. دوست، دوست نیست مگر این که در سه جا دوستی خود را حفظ کند. در سختی ها، در غیاب و در هنگام مرگ.
این خصلت، از مهم ترین ویژگی های دوست است. دوستی که از معصیت پرهیز نکند، ناخودآگاه رفیق خود را به همان ممالک سوق می دهد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 2:5 عصر )
نکاتی درباره دوستی و دوست یابی
یکی از مباحث بسیار مهم در مسائل اجتماعی، میزان و نحوه ارتباط انسانها و به عبارتی، دوستیها و روابط دوستانه با یکدیگر است. انسان از انتخاب دوست ناگزیر است و محتاج به دوست. نکته مهم در این میان، تأثیر بسیار زیاد دوست بر شخصیت انسان است که در ایات قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام، به این موضوع اشاره شده است.
در سوره فرقان خداوند حال برخی ظالمان را اینگونه بیان میدارد: ‹‹(روز قیامت) روزی است که میبینی ظالم (از شدت حسرت) دست خود را میگزد و (میگوید:) ایکاش با فلان شخص دوست نمیشدم!››
امیر المؤمنان سلام الله علیه میفرماید: کسی که شخصیت او بر شما مشتبه شد و از دین او اطلاعی نداشتید، به دوستانش نگاه کنید؛ اگر آنان از اهل دین خدایند، پس آن شخص نیز بر دین خداست، ولی اگر دوستان وی بر غیر دین خدا بودند پس بدانید که او نیز هیچ بهرهای از دین خدا ندارد1.
در مورد دوست، در احادیث مطالب زیادی بیان شده، اما در این گفتار به فضل خداوند متعال با استفاده از ایات نورانی قرآن کریم، برخی شرایط و ملاکهای انتخاب دوست را بیان میداریم.
1.ایمان
از نگاه قرآن کریم میزان شخصیت انسانها رابطه مستقیمی با اعتقادات آنها دارد. کسی که از گوهر با عظمت ایمان بیبهره باشد، شخصیت وی در حدی نخواهد بود که ارزش رفاقت و دوستی را داشته باشد تا انسان بخواهد طرح دوستی با چنین کسی بریزد:
یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنْ الْحَقِّ ممتحنه/1 ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبت میکنید؛ در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده، کافر شدهاند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 2:4 عصر )
4) چه کسى را باید به دوستى برگزید؟
دوسـت شریک زندگى است . او در انسان مانند روح در بدن جریان و تاثیر دارد, وى آیینه اى است کـه خوبیها و بدیهاى آدمى در آن منعکس مى شود . چنان که پیامبر خدا(ص )فرموده است : انسان آیینه دوست خویش است که هر گونه اذیت و آزار از او دورمى کند. دوسـت جایگاه اسرار و خاستگاه آرزوهاست از این رو لازم است خوشرفتار, خوش نیت , پاکنهاد و از صـفـات خـوب بـرخـوردار باشد تا دوست وى به وسیله او هدایت شود وبه او تاسى کند, چه تاثیر دوسـت بـسـیار زیاد است و گزافه نیست اگر بگویم : دوست مطلق بزرگترین مؤثر در زندگى انـسـان و تشکیل دهنده چگونگى اوست .
و اى بسا شخص شایسته اى که در نفوس یاران و دوستان خـود نـفـوذ و تـاثـیـر کرده و آنها نیز در زمره افرادصالح و شایسته درآمده اند . همچنین بسا فرد نـاشـایـست که بر اثر نفوذ در همنشینان ودوستان خویش آنها نیز ناصالح و ناشایست شده اند . این مـوضـوع امـرى ثابت و غیر قابل تردید است و واقعیت و وجدان و مشاهده آن را تایید و رخدادهاى بسیار در هر زمان ومکان آن را اثبات و اندیشمندان گذشته و حال بر آن تصریح کرده اند.
این امر به سبب اهمیت و تاثیر فوق العاده اى که در زندگى انسان از نظر سعادت و شقاوت او دارد درباره آن نصوص بسیارى از پیامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) به ما رسیده است که مردم را ترغیب مى کند شایستگان و مخلصان را به دوستى برگزینند و ازهمنشینى و رفاقت با بزهکاران و فسادگران بپرهیزند.
پیامبر گرامى (ص ) و ائمه (ع ) در این باره به ترغیب و تحذیر اکتفاء نفرموده بلکه صفاتى راکه براى دوسـت شـایـسـتـه لازم اسـت بـیان و روشن کرده اند که چه کسى سزاوار رفاقت ودوستى است همچنین صفات همنشین بد و کسى را که لازم است انسان از او دورى وکناره گیرى کند توضیح داده انـد .
احـادیثى که در این باره وارد شده بسیار زیاد است که نمى توان آنها را شماره کرد و یا در ایـن مـخـتـصـر مورد بررسى قرار داد, لیکن ما به اندازه اى از آن احادیث نقل مى کنیم که بتوانیم تصویرى از دوست شایسته را ارائه بدهیم تا او را جستجو کرده و به دوستى برگزینیم , و دوست بد و ناشایست را نشان بدهیم تا ازاو دورى جسته و پرهیز کنیم : پـیـامبر بزرگوار(ص ) فرموده است : از دانشمندان بپرسید و با حکیمان گفتگو کنید و بافقیران همنشین شوید. این دستور براى آن است که پرسش از دانشمندان سبب تهذیب نفس و پاکیزگى عقل , وگفتگو با حکیمان و خردمندان موجب روشنى فکر, و همنشینى با فقرا, باعث سرکوبى نفس است .
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : بدانید همنشینى با دانشمند و پیروى از او آیینى است که باید بدان پـایـبـنـد بود, فرمانبردارى از او وسیله کسب حسنات و محو سیئات و اندوخته اى براى مؤمنان و بـلندى منزلت آنان در حال زندگى و مرگ آنها و سبب آن است که مؤمن به هنگام مرگ به نیکى یاد شود.
نـیـز فـرموده است : جز با خردمند پرهیزگار معاشرت مکن , و جز با دانشمندان پاکدل همنشین مباش , و راز خود را تنها به مؤمن وفادار بسپار. امـام زیـن العابدین (ع ) فرموده است : محفل صالحان و شایستگان سبب هدایت و صلاح ,و آداب و رفتار دانشمندان موجب افزایش خرد است. امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : هر کس در کار سفیهان و نابخردان مداخله کند حقیر وکوچک مى شود و کسى که با دانشمندان معاشرت کند بزرگ و محترم مى گردد. از این رو لقمان فرزندش را تشویق مى کند که با دانشمندان همنشینى و معاشرت کند تا ازاین راه دانـشى سودبخش و تربیتى برجسته و شرافتى بزرگ به دست آورد . او به فرزندش پند مى دهد که اى پسرک من با دانشمندان همنشین باش , و در برابر آنها زانو بزن چه دلها با شنیدن حکمت زنده مى شود چنان که زمین مرده با بارانهاى تند زندگى را از سرمیگیرد. نیز لقمان به او گفته است : کسى که در جاهاى بد وارد شود متهم مى گردد, و کسى که بارفیق بد معاشرت کند سالم نمى ماند, و آن که با دانشمندان همنشینى کند سود مى برد.هرگاه نتوانى بـا دانـشـمـنـدان و حـکـیمان همنشین باشى بر توست با دیگر مردم که صالح وپرهیزگار باشند مـعـاشـرت کنى چه آنها براى تو در سختیها پناهگاه و در آسودگى و رفاه زیب و زیورند چنان که پیامبر خدا(ص ) فرموده است : بر شما باد به دوستان راستین چه آنها براى شما به هنگام رفاه زیور و در وقت بلا پناه و مانع اند. نـیـز پـیـامـبـر خـدا(ص ) در وصـیـت خود به ابن مسعود فرموده است : باید همنشینانت نیکان ودوسـتـانـت پـرهیزگاران پارسا باشند .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 2:2 عصر )
دوست یابی (قسمت اول)
1) مقدمه وپیشگفتار
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم واتقوا اللّه لعلکم ترحمون .
واعـتـصـمـوا بـحـبـل اللّه جـمـیـعـا ولاتـفرقوا واذکروا نعمة اللّه علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمة اخوانا وکنتم على شفا حفرة من النار فانقذکم منهما
هـو الـذی ایـدک بـنـصره وبالمؤمنین واءلف بین قلوبهم لواءنفقت ما فی الا رض جمیعا ما اءلفت بین قلوبهم ولکن اللّه الف بینهم .
ادفع بالتى هى احسن فاذالذی بینک وبینه عداوة کاءنه ولی حمیم .
الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین .
ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک .
گفتارى از مترجم
اخـلاق اگـر بـه مـعـناى مجموعه اى از اعمال گفتارى و رفتارى انسان باشد یکى از ارکان مهم دیـن مـبـیـن اسـلام اسـت , و میزان رسوخ اعتقادات دینى افراد و پایبندى آنان به احکام و تعالیم اسـلامـى در همین عرصه متبلور و نمایان مى شود, و ارزش آنان از نظر دین و تقوا بر همین اساس ارزیـابـى مى گردد .
این رکن مهم دینى به قدرى اهمیت دارد که پیامبر اکرم (ص ) فرموده است : بـعثت لا تمم مکارم الا خلاق (من برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم )
از این رو, بسیارى از امورگفتارى و رفتارى مانند غیبت کردن , دروغ گفتن , تهمت زدن , آزار و تحقیر مسلمانان که موجب سستى روابط حسنه افراد با یکدیگر و تبدیل دوستیها به دشمنیها و مفاسد دیگر مى شود از اهم محرمات الهى و از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است .
مـتـاسـفـانـه مـا مـسلمانها به آنچه خودمان داریم کمتر توجه مى کنیم و بیشتر به آنچه دیگران دارنـدچـشـم دوخـتـه ایـم , چـه ما از نظر داشتن تعالیم اخلاقى و رهنمودهاى زندگى فردى و اجتماعى ازهر جامعه دیگرى غنى تر و بى نیازتریم و انبوه احادیث و اخبارى که از پیشوایان دینى و مـذهـبى در زمینه اخلاق و حقوق برادران دینى و لزوم الفت و دوستى آنان با یکدیگر به ما رسیده اسـت مـا را از مـراجـعـه بـه کـتـابـهـایـى نـظیر کتاب آیین دوست یابى دیل کارنگى که خالى از بدآموزیهایى نیست بى نیاز مى کند.
خوشبختانه کتابخانه عمومى اهل البیت (ع ) در بغداد مجموعه اى از این احادیث و اخبار را درکتاب حاضر گرد آورده و در دسترس استفاده گذاشته امید است خوانندگان عزیز از آن بهره وافربرند و یـقین داشته باشند اگر ما تعالیم پیشوایان دینى خود را به کار بندیم و روابط فردى واجتماعى خود را براساس آنها قرار دهیم در نزد خدا و خلق محبوب و در هر دو جهان خوشبخت و سعادتمند خواهیم بود.
از بنیاد محترم پژوهشهاى اسلامى متشکرم که این کتاب را در دسترس این جانب قرار داد تاتوفیق تـرجـمـه آن را بـه دست آورم .
و نیز از آن جایى که مؤلف کتاب , منابع احادیث مندرج در آن را به صـورت کـلـى در فـهـرسـتـى جـداگـانـه کـه ضـمیمه کتاب است ذکر کرده و لازم بود ماخذ احـادیـث مذکور در هر صفحه در پانوشت همان صفحه قید گردد, لذا طبق دستور بنیاد محترم هـمـکـار عـزیـزحجة الاسلام والمسلمین جناب آقاى سیدحسین رضویان زحمت این کار را تقبل فرموده و آن رابا دقت و صحت انجام دادند که از ایشان سپاسگزارى مى کنم .
ومن اللّه التوفیق
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 2:2 عصر )
9) آزمایش دوستان
براى هر انسانى در زندگى دوستانى است که در هنگام وحشت و تنهایى با آنها انس مى گیرد و در زمـان شـدت و سختى به آنان پناه مى برد, و در برابر حوادث روزگار وپیشامدهاى ناگوار از آنها کـمـک مـى گـیـرد, اسـرار خـود را به آنها مى سپارد و اخبار واندیشه هاى خود را با آنها در میان مى گذارد . لیکن بسیار است که انسان به یارانى دست مى یابد که در صداقت و اخلاص آنها شک و تردید دارد . با آنها چه باید بکند؟ آیا به محض شک و تردید از آنها دورى کند و خود را در معرض زیانها و خطرهاى ناشى از جدایى از آنان قرار دهد؟ بى شک این کارى نادرست و اشتباه است . یـا آن کـه بر آنها اعتماد کند, و به آنها گرایش و وثوق داشته باشد؟ اما این عمل نیز سستى راى و قلت و حزم و دوراندیشى است . پس به گمان تو چه باید بکند؟ آیا راههایى وجود دارد که آنها را بیازماید و حقیقت حال آنان را مکشوف سازد تا درست از نادرست و پاک از ناپاک شناخته و راستگو از دروغگو دانسته شود؟ آرى در ایـن جـا راهـهـا و نشانه هایى وجود دارد که اهل بیت (ع ) آنها را براى آزمایش دوستان قرار داده اند و ما آنها را از لحاظ تو اى خواننده عزیز مى گذرانیم تا در معانى آنهاتدبر کنى و در مقاصد آنـهـا بیندیشى و بکوشى آنها را در مورد دوستى که در صداقت واخلاص او شک دارى پیاده کنى بهترین نتایج و پاکیزه ترین ثمرات را از آنها به دست آورى , زیرا براى انسان پسندیده نیست که با هر کـسى مصاحبت دارد به او اعتماد کندمگر آن پیش از این او را بیازماید و حقیقت او را بداند . چنان که امیرمؤمنان (ع ) به فرزندش امام حسن (ع ) وصیت کرده : اى فرزندم ! با احدى دوستى مکن مگر آنگاه که بخوبى او رابشناسى . نیز فرموده است : پیش از آزمایش دوست به او اعتماد مکن . نیز: به دوستى کسى که وضع او را روشن نکرده اى رغبت مکن . نیز: کسى که دوستان را آزموده حقیقت مردم را شناخته است . انـسـان اگر با دیده دقت و تفحص به مردم بنگرد و افکار و ضمایر آنها را بیازماید و نیات ومقاصد آنـهـا را کـشـف کـنـد بـى شـک از اکثر آنها گریزان و دلش پر از ترس و بیم خواهد شد, از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : او را بیازماى آنگاه دشمن دار. امام صادق (ع ) فرموده است : با مردم معاشرت کن تا آنها را بیازمایى و کسى که مردم راآزمود آنان را دشمن داشت . امـام کـاظـم (ع ) فـرمـوده است : از آمیزش با مردم و انس با آنان بپرهیز مگر آن که در میان آنان خـردمـنـد امینى بیابى که در این صورت با او انس بگیر و از دیگران بگریز همچنان که از جانوران درنده مى گریزى .
یکى از شاعران گفته است :
وزهدنی فی الناس معرفتی بهم ----- وطول اختبارى صاحبا بعد صاحب
فلم ترنی الایام خلا تسرنی ----- مبادیه الا ساءنی فی العواقب
وما صرت ادعوه لدفع ملمة ----- من الدهر الا کان احدى النوائب
اکـنـون ما راههاى آزمایش دوستان را به همان گونه که پیامبر خدا(ص ) و اهل بیت او(ع ) براى ما ترسیم کرده اند ذکر مى کنیم :
1- پـیامبر خدا(ص ) فرموده است : دوستى صادقانه در سه چیز است : این که گفتاردوستش را بر گفتار دیگران , و همنشینى دوستش را بر همنشینى دیگران , و خشنودى دوستش را بر خشنودى دیگران ترجیح دهد.
2- امـام بـاقـر(ع ) فـرموده است : محبت خود را در دل دوستت به آنچه نسبت به او در دل توست بشناس .
3- امـام صـادق (ع ) فـرموده است : به دلت بنگر اگر دوستت را انکار کرد قطعا یکى از شماعمل (ناخوشایندى ) را مرتکب شده است .
4- و نیز: سه نفرند که تنها در سه جا شناخته مى شوند: بردبار در وقت خشم , دلیر به هنگام جنگ , و دوست در موقع نیاز.
5- و نـیـز: دوسـت بـه سه چیز آزمایش مى شود اگر در آنها رغبت و توافق داشت دوستى پاک و راسـتـیـن اسـت و گـرنـه دوست زمان رفاه و آسایش است نه دوست روزگار سختى : ازاو مالى بخواهى , او را بر مالى امین گردانى , از او بخواهى در ناراحتى تو مشارکت کند.
6- و نـیـز: هـرگـاه بـخـواهى صحت ادعاى دوستت را درباره خودت بدانى او را خشمگین کن , چنانچه بر دوستى تو پایدار ماند او دوست توست و در غیر این صورت نه .
7- و نـیـز: هـر کـس سـه بـار بـر تـو خـشـم گـرفـت و بـدى بـه تـو نـگـفـت او را به دوستى خودبرگزین .
8- و نیز: هر کس سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناپسندى به تو نگفت او را براى خود اندوخته کن.
9- و نیز: به محبت دوستت اعتماد مکن , تا آنگاه که سه بار او را به خشم درآوردى .
10- و نـیـز: کـسى را دوست مگو, و او را آشنا بگو مگر آنگاه که در سه صفت او رابیازمایى : او را به خـشـم درآورى و بـنگرى که خشم او را از مرز حق بیرون مى برد یا نه ؟ وبا او سفر کنى , و دیگر با دینار و درهم وى را بیازمایى .
11- و نـیـز: دوسـت خـود را بـر هـنـگـامـى که نعمت تازه اى روزیت شود یا مصیبتى به تورسد بیازماى .
12- و نیز: دوستان خود را به دو صفت بیازمایید اگر در آنها وجود داشت به دوستى ادامه دهید و گرنه بکلى از آنها دورى جویید: مراقبت بر اداى نمازها در اوقات خود,نیکى نسبت به دوستان در حال رفاه و سختى .
13- و نـیـز: مـردم جـز از راه آزمـایش شناخته نمى شوند و از این رو زن و فرزندت را درغیبت , و دوسـتـت را در مصیبت , خویشاوندان را به هنگام نادارى و فقر, و دوستان وچاپلوسان را در زمان بیکارى بیازماى تا منزلت خود را در نزد آنان بدانى .
14- مـسـعـدة بـن یـسـع نقل کرده که به ابى عبداللّه جعفربن محمد(ع ) عرض کردم : من به خدا سوگند تو را دوست مى دارم , آن حضرت سرش را به زیر انداخت و پس از آن سربلند کرد و فرمود: راسـت گفتى اى ابا بشر از محبت خود در دل من از دلت بپرس ,دلم از محبتى که نسبت به من در دل خود دارى مرا آگاه ساخت .
15- مردى از آن حضرت پرسید که شخصى به من مى گوید تو را دوست مى دارم , من چگونه بدانم کـه او مـرا دوسـت مـى دارد؟فرمود: دلت را بیازماى اگر تو او را دوست دارى او هم تو را دوست مى دارد.
16- مـردى بـه امـام مـوسـى بـى جعفر(ع ) عرض کرد: مردى است از عوام مرا دیدار مى کندو به خداوند سوگند مى خورد که مرا دوست مى دارد, آیا من سوگند بخورم که اوراستگوست ؟ فرمود: دلت را بیازماى اگر دوستش مى دارى سوگند بخور و در غیر این صورت نه .
17- آن حضرت به حسن بن جهم فرمود: اگر مى خواهى بدانى چه منزلتى در نزد من دارى بنگر من در نزد تو چه جایگاهى دارم .
18- امـام جـواد(ع ) فـرمـوده اسـت : کـثـرت مـوافـقـت و قـلـت مـخـالـفـت از نـشـانـه هـاى محبت است .
19- امام هادى (ع ) فرموده است : از کسى که او را مکدر ساخته اى جویاى صفا و از آن که به او عذر کرده اى توقع وفا, و از آن که نسبت به او بدگمانى انتظار خیرخواهى نداشته باش چه دل دیگران هم مانند دل توست .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 1:58 عصر )
دوست یابی (قسمت دوم)
5) حقوق دوستى و حدود آن
پـس از آن کـه دانستى دوستى را که براى خود انتخاب مى کنى , و رفیقى را که براى همنشینى و هـمـدمى برمى گزینى باید از چه صفاتى برخوردار باشد, و دریافتى کسى که دوستى و برادرى او واجـب و رفاقت او نیکو و پسندیده است تنها آن انسان شایسته وپرهیزگارى است که از محرمات الـهـى دورى ورزد و طـاعات او را به کار بندد و به اخلاق پسندیده و اعمال نیک آراسته باشد - و چـقـدر ایـن گـونـه افراد در این روزگار اندکند - ازاین رو بر توست که در یافتن چنین دوستى حـریـص بـاشـى و هـنگامى که او را به دست آوردى آغوش خود را برایش بگشایى و او را نسبت به خـودت در بـرترین موقعیتها قراردهى . روایت شده که مردى در بصره نزد امیرمؤمنان (ع ) رفت و گـفـت : اى امـیرمؤمنان ! مارا از دوستان آگاه کن , آن حضرت پاسخ داد: دوستان دو دسته اند: دسته اى مورد اعتماد,و دسته اى خنده رو و ظاهر فریبند. امـا دسـتـه اى کـه مـورد وثوق اند , مانند دست و بال و خانواده و مال مى باشند . بارى , اگر به این دوست خود اعتماد دارى مال و توان خود را در راه او صرف کن , با هرکس دوست است دوست و با هـرکس دشمن است دشمن باش , راز او را مکتوم بدار, او را یارى وخوبیهایش را ظاهر کن .
و بدان اى پرسش کننده که این گونه دوستان از کبریت احمر کمیاب ترند. امـا دوسـتان خنده رو: از آنها به تو لذت و خوشى مى رسد, این را از آنها قطع مکن و بیش از این از وجـدان آنها چیزى مخواه , و به مقدارى که با تو گشاده رویى و شیرین زبانى مى کنند با آنها رفتار کن.
شاعر ابیات جالب زیر را در این باره گفته است :
الاخلاء فی الرخاء کثیر ----- و اذاما بلوت کانوا قلیلا
فاذا ما صحبت خلاحفیظا ----- راعیا للاخاء برا وصولا
فتمسک بحبله ابدالدهر ----- و اکرم به اخا و خلیلا
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 1:58 عصر )
دوست یابی (قسمت سوم)
پایه هاى دوستى 2 (اعتماد به دوستان)
7- اعتماد به دوستان
مـا در فـصـلـهـاى نخستین این کتاب بیان کردیم که دوست برگزیده کیست و چه کسى سزاوار رفاقت و دوستى او واجب مى باشد, و صفات و اخلاق او را بر حسب آنچه ازاهل بیت (ع ) روایت شده ذکـر کـردیم .
اینک چنانچه دوستى که داراى این خویهاى پسندیده و آراسته به این صفات حسنه باشد برگزیده اى و قطعا از کسانى که به او وثوق دارى و دلت به او آرام و مطمئن است وى را براى خود ذخیره کن تا محل مشورت وگنجینه اسرار و اخبار تو باشد .
روشن است که هر اندازه محبت و دوسـتـى مـیان دوستان زیاد شود وثوق و اعتماد آنها به یکدیگر نیز فزونى مى یابد, از این رو امام صـادق (ع )فـرمـوده اسـت : کـسـى کـه اعـتـمادش به رهن و گرو بیش از اعتمادش به دوست باشدخداوند از او بیزار است . آرى چـون وجـدان بـیشتر مردم تباه شده و اندیشه هاى پلید درون آنها را فرا گرفته وفادارى در میان آنها کاستى پیدا کرده و اخلاص آنها ضعیف گردیده و ورع و پرهیزگارى خود رابر نفوس از دسـت داده و یـا چـنان که باید به دلهاى آنها راه نیافته است لذا مقتضاى دوراندیشى آن است که انـسـان بـه هر کسى که با او دیدار و همنشین مى شود اعتماد نکندمگر آن که در مدتى طولانى با دقـت و بـاریک بینى او را آزمایش کرده باشد, از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : همه محبت خـود را بـه دوسـتـت نـثـار کـن لـیـکن همه اطمینان را نسبت به او نداشته باش , درباره او همه همدردیها و مواسات را به کار بر اما همه اسرارترا به او مرسان تا حق حکمت و مصلحت را رعایت و حقوق واجب دوست را ادا کرده باشى. نیز فرموده است : به کسى که رازت را فاش کند اعتماد مکن. امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : به دوستت اعتماد کامل نداشته باش چه سرعت گرایش هرگز برگردانیده و فسخ نمى شود.
8- رازدارى
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 1:53 عصر )
12- پذیرش پوزش
در مـوضـوع پیش بیان کردیم که انسان در معرض خطا و اشتباه است و کمال مطلق اختصاص به حـضـرت احدیت دارد و عصمت از خطا ویژه برگزیدگان مقرب اوست .
بنابراین دوست تو ممکن است گاهى در گفتار یا کردار به تو بدى کند همچنین تو با او به بدى رفتار کنى , اما این امر نباید شـمـا را از مـحـدوده بـرادرى و دوسـتى بیرون برد, چه لغزش و درافتادن مقتضاى نهاد انسان و سـرشت اوست . از این رو بر تو لازم است عذربرادر دینى خود را به هنگامى که عذرخواهى مى کند بـپـذیـرى زیـرا آن کـه پـوزشـخواهى مى کند تبهکار شمرده نمى شود, و قبول پوزش شیوه افراد بزرگوار است چنان که گفته اند: العذر عند کرام الناس مقبول پیامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) نظرها و اندیشه ها را به اهمیت این امر متوجه ساخته اند زیرا عذرپذیرى در دوستى و نزدیکى مردم به یکدیگر داراى تاثیر فوق العاده است .
پـیـامبر خدا(ص ) فرموده است : هرگاه کسى نزد برادر مسلمان خود عذرخواهى کند و اونپذیرد وى مانند کسى که در راهها مالیات (غیرقانونى ) مى گیرد گنهکار است.
نـیـز: کـسـى کـه از او عـذر کـارى خواسته شود و وى نپذیرد در کنار حوض بر من واردنخواهد شد.
نیز: کسى که برادر مسلمانش در امرى اقامه عذر کند باید از او بپذیرد خواه به حق باشدیا باطل و اگر نپذیرد در کنار حوض بر من وارد نخواهد شد.
نیز: آیا شما را آگاه نکنم که بدان شما کیانند؟ گفتند: چرا اگر بخواهى اى پیامبر خدا.
فرمود: بدان شما آنانى هستند که تنها زندگى مى کنند, و بنده خود را تازیانه مى زنند, واز کمک دریغ مى کنند.
فرمود: آیا شما را از بدترین شما خبر ندهم ؟ گفتند: چرا اگر بخواهى اى پیامبر خدا.
فرمود: کسى که از مردم نفرت دارد و مردم از او متنفرند. فرمود: آیا شما را به بدتر از آن خبر ندهم ؟
گفتند: چرا اگر بخواهى اى پیامبر خدا. فرمود: آنانى که از لغزشها پوزش نمى طلبند, و عذر را نمى پذیرند, و گناه رانمى بخشند. فرمود: آیا شما را به بدتر از آن خبر ندهم ؟
گفتند: چرا اى پیامبر خدا. فرمود: کسى که به خیر او امیدى نیست , و از شر او ایمنى نیست .
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : عذر برادر دینى خود را بپذیر و اگر عذرى ندارد عذرى برایش پیدا کن.
مسلم بن وابصه این معنا را اخذ کرده و گفته است :
اذا ما اتت من صاحب لک زلة ----- فکن انت محتالا لزلته عذرا
دیگرى گفته است :
اذا اعتذر الصدیق الیک یوما ----- من التقصیر عذر اخ مقر
فصنه عن جفائک واعف عنه ----- فان العفو شیمة کل حر
بـلکه اگر بدانى دوست تو در عذرى که اقامه مى کند دروغگوست بر توست که عذرش رابپذیرى . چـنـان کـه امـیرمؤمنان (ع ) فرموده است : هر کس از تو پوزش خواست باید از اوبپذیرى اگرچه بدانى دروغگوست .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 1:53 عصر )
دوست یابی (قسمت چهارم)
پایه هاى دوستى 4 (احترام و بزرگداشت دوستان)
16- احترام و بزرگداشت دوستان
از امـور قـطـعـى که در خور شک و تردید نیست آن است که اگر انسان به دیگران احترام بگذارد دیگران نسبت به وى احترام خواهند گذاشت و اگر به آنها اهانت کند مورداهانت آنان قرار خواهد گرفت .
شاعر چه خوب گفته است :
و من هاب الرجال تهیبوه ----- و من حقر الرجال فلن یهابا
پـس اگـر مـى خـواهى در نظر دوستت بزرگ باشى او را بزرگ بدار, واگر خواهان آنى که نزداو محترم باشى اورا احترام کن , و کدام کس است که دوست ندارد بزرگ و محترم باشد؟
از این رو از پیامبر خدا(ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) روایاتى در لزوم بزرگداشت دوست و اکرام و احترام او وارد شـده اسـت تـا از این راه روابط آنها تحکیم و دلها تصفیه و بر دوستى وبرادرى آنها افزوده گردد.
پـیـامـبر خدا(ص ) فرموده است : هرکس برادر مسلمانش را احترام کند و در آن رضاى خداوند را بخواهد خداوند به او نظر رحمت خواهد فرمود. نیز: کسى که برادر مسلمانش نزد او بیاید و او وى را مورد احترام قرار دهد چنان است که خداوند را احترام کرده است. نـیز: هر کس برادر مؤمنش را احترام کند خداوند را احترام کرده و چه گمان دارید درباره کسى که خدا را احترام کرده خداوند با او چه کارى خواهد کرد. امـام بـاقـر(ع ) در بـیان آنچه بر مسلمان واجب است نسبت به برادر دینى خود انجام دهدفرموده اسـت : اگـر غـیـبت کرد در غیابش پاس او را بدار, و اگر حضور داشت او را دیدار وتجلیل کن و گرامى بدار چه تو از او و او از توست. امـام صـادق (ع ) فرموده است : ابوجعفر امام باقر(ع ) مى فرمود: یاران خود را بزرگ بدارید واحترام کـنـیـد, و برخى از شما به برخى دیگر هجوم نبرد, و به همدیگر زیان نرسانید ونسبت به هم حسد نورزید, و از بخل بپرهیزید, و بندگان مخلص خداوند باشید.
امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : بزرگداشت حقوق برادران دینى بزرگداشت دین خداست . از ایـن رو بـراى دوسـتان شایسته نیست همه پرده هاى شرم و حیا را از میان خودبردارند چه این امر آنان را به ترک احترام و اکرام همدیگر وادار خواهد کرد. امام موسى بن جعفر(ع ) فرموده است :
حشمت و وقار را میان خود و دوستت از میان مبر وچیزى از آن باقى بگذار چه از میان رفتن آن سبب از میان رفتن شرم و حیاست. مراد از این سخن زیاده روى در عدم حفظ حشمت و حرمت یکدیگر است , به همین مناسبت فرموده است : چیزى از آن بـاقى بگذار و نفرموده است همه آن را باقى نگهدار چه تکلف و حشمت و وقار کامل در میان یاران و دوستان از نظر اهل بیت (ع )نکوهش شده است چنان که در آینده شرح خواهیم داد.
هر گاه دوست تواز نظر سن و سال بزرگتر یا از نظر دانش برتر و یا از حیث شان و مقام بالاتر است بر توست که او را بزرگ بدارى و احترام کنى چه این امر حقى براى اوست که بر تو واجب است آن را رعـایـت کـنى و مرزى میان تو و اوست که لازم است از آن تجاوزنکنى , از پیامبر خدا(ص ) روایت شده که فرموده است : کسى که سالخوردگان ما را احترام نکند و به خردسالان , ترحم نورزد از مانیست. در وصیت امام صادق (ع ) تدبر و اندیشه کن که فرموده است : نفس خویش را براى تحمل کسى که بـا تو مخالفت مى کند و داراى مقامى برتر است و بر تو فضیلت دارد رام کن چه تو به برترى او اقرار کـرده اى تـا بـا او مـخـالـفت نکنى و آن که براى کسى فضیلتى قائل نیست خود بین و خود پسند است. بپرهیز از این که دوست خود را تحقیر و اهانت کنى , چه این رفتار از مؤثرترین اسباب زوال دوستى و بـزرگـتـریـن عـامـل دشـمـنـى و کینه ورزى است , ائمه اهل بیت (ع ) آن را ازگناهان بزرگ شمرده اند.
امـام صـادق (ع ) فرموده است : کسى که دین خود را حقیر مى شمارد برادران دینى خود راتحقیر مى کند.
نـیـز: انسان خردمند به هیچ کس اهانت نمى کند, و کسانى که سزاوارترند به این که اهانت نشوند سه دسته اند: دانشمندان , حکمرانان و دوستان , زیرا کسى که به علما و دانشمندان اهانت کند دینش رااز دست داده , و آن کـه حـکمران را تحقیر کند دنیاى خود را از کف داده و آن که به دوستانش اهانت کند مردانگى خویش را از میان برده است .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 1:51 عصر )
پایه هاى دوستى 6 (دوست را از محبت خود با خبر کردن)
19- دوست را از محبت خود با خبر کردن
آیـا چـه مى اندیشى اگر دوستت نزد تو بیاید و بگوید: من خیلى تو را دوست مى دارم وبدانى که راسـت مى گوید جز این است که از شنیدن گفتار او در درون خود احساس خشنودى و مسرت و نزدیکى و کشش قلبى مى کنى ؟
آرى شک نیست که این حالات رادر خود مى یابى و درک مى کنى کـه دوسـتـى تـو نسبت به او فزونى یافته و محبت تو به اوگسترش پیدا کرده است .
بنابراین خبر دادن دوسـت از مـحـبـت خـود نـسـبت به او یکى ازارکان دوستى است و به همین سبب پیامبر خـدا(ص ) و ائمـه اهـل بـیت (ع ) انظار مردم را به این امر مهم که موجب نزدیکى دلها و آمیختگى جانهاست متوجه ساخته اند. پیامبر گرامى (ص ) فرموده است : هرگاه یکى از شما کسى را دوست بدارد او را از محبت خود با خبر کند. نیز: کسى که از آبروى برادر مؤمنش دفاع کند این عمل او برایش حجابى میان وى وآتش خواهد بود, و کسى که نسبت به برادر مسلمانش در دل خود محبتى احساس کند واو را از آن آگاه نسازد به او خیانت کرده است.
نـیـز: هـرگـاه یـکـى از شـمـا بـرادر مـؤمـنـش را دوسـت بـدارد او را آگـاه کـنـد کـه دوستش مى دارد.
از انـس نـقل شده که گفته است : مردى نزد پیامبرخدا(ص ) نشسته بود, در این هنگام مردعبور کـرد, وى عـرض کرد: اى پیامبر خدا من این مرد را دوست مى دارم , پیامبر(ص )فرمود: او را از آن آگـاه کـرده اى , گفت : نه فرمود: او را آگاه کن , آن مرد برخاست و به اوپیوست و گفت : من به خـاطر خدا تو را دوست مى دارم آن مرد پاسخ داد: دوست بدارد تورا آن که مرا به خاطر او دوست مى دارى .
امـام صـادق (ع ) فرموده است : هرگاه یکى از برادران مؤمن خود را دوست بدارى او را ازآن آگاه کـن , چـه ابـراهیم (ع ) گفت : رب ارنی کیف تحیى الموتى قال اولم تؤمن قال بلى ولکن لیطمئن قلبی . نیز فرموده است : هرگاه کسى را دوست بدارى او را از آن آگاه کن زیرا این امر دوستى میان شما را پایدارتر مى کند دیـل کـارنـگـى سـخـن لـیـنـکـلـن را ذکر کرده که گفته است : آن جا یک مثل قدیمى است کـه مـى گوید: یک چکه عسل بیش از یک بشکه حنظل مگس شکار مى کند, حال افراد بشرنیز به همین گونه است چه اگر بخواهى کسى را به سوى خود جلب کنى باید او را قانع کنى که دوست مـخـلـص او هـستى و همین کار به منزله آن چکه عسل است که دل او راشکار مى کند و براى به دست آوردن دل او جز این راهى نیست .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( شنبه 90/1/27 :: ساعت 1:51 عصر )
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.