6 راز شگرف دوست یابی
دیل کارن معتقد است که شما می توانید طی دو ماه، با توجه کردن به دیگران، دوستان بیشتری پیدا کنید تا این که در عرض دو سال بخواهید توجه دیگران را به خود جلب کنید. هر چند دیل سال 1955 از دنیا رفت، اما تحقیقات او در زمینه پیشرفت های فردی همچنان به حیات خود ادامه می دهند.
یکی از آثار او با نام « قوانین دوست یابی و نحوه تأثیرگذاری سریع و آسان روی دیگران» برای نخستین بار سال 1937 به چاپ رسید و تاکنون لقب پدر کتاب های « مهارت های زندگی» را به او اختصاص داده است. به دلیل درک بالای او از ماهیت وجودی بشر هنوز هم کتاب ها و مقالاتش از شهرت خاص خود برخوردار هستند. سخنان او آن قدر بر سر زبان ها افتاده که شاید برخی از افرادی که از این عبارات استفاده می کنند، به درستی نمی دانند ریشه آن، کتاب های دیل هستند.
در این قسمت 6 اصل بنیادین برای جلب توجه دیگران نسبت به شما بیان می شود. با رعایت این 6 نکته می توانید کاری کنید که سایرین شما را دوست داشته باشند:
1- خالصانه جذب آنها شوید:
همه ما افرادی را مشاهده کرده ایم که وانمود می کنند جذب ما شده اند، اما یک حس درونی به ما می گوید که این عمل آنها صادقانه نیست. ما در ذهن خود روی این قبیل افراد برچسب« حقه باز» می زنیم. اما به راستی چگونه می توان به صورت خالصانه به کسی علاقمند بود؟ با مطرح کردن پرسش های مختلف؛ ببینید از انجام دادن چه کارهایی لذت می برند و اصولاً چه کارهایی در زندگی خود انجام می دهند. همه افراد دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند. به آنها اجازه دهید که در مورد رؤیاهای شان با شما صحبت کنند.
2- لبخند:
در این قسمت چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. زمانی که با یک لبخند وارد اتاق می شوید، مانند یک آهن ربا نظر سایرین را به خود جلب می کنید.
3- آنها را با اسم کوچک صدا کنید:
توجه داشته باشید نام های شخصی افراد برای آنها شیرین ترین و مهم ترین اصواتی هستند که به گوش شان می رسند؛ درست مانند فیلم های رمانتیک قدیم.
4- شنونده خوبی باشید:
دیگران را تشویق کنید که در مورد خودشان صحبت کنند. زمانی که این کار را با علاقه ای خالص و به طور جدی انجام می دهید، هیچ احساسی جز ارزشمندی و قدرت به فرد مقابل دست نخواهد داد. این مورد یکی از خصوصیات اخلاقی برجسته در افرادی است که روابط اجتماعی موفقی دارند.
5- در مورد علایق فرد مقابل صحبت کنید:
این مورد هم روی این امر تأکید می کند که برای گوش دادن به حرف های دیگران، وقت بگذارید. اجازه دهید تا موضوع اصلی بحث حول محور علایق شخصی آنها بچرخد. با این کار به یک تفهیم دو جانبه می رسید که دوستی میان شما را تقویت می کند.
6- صادقانه کاری کنید که احساس مهم بودن کند:
اگر این کار را با خلوص دل انجام ندهید، برای مدت زمان زیادی ادامه پیدا نخواهد کرد. دنبال خصوصیات مثبت اخلاقی دیگران باشید و به عقاید، شیوه زندگی و اعتقادات آنها احترام بگذارید. این کار راحتی در مورد افرادی که علاقه ای به آنها ندارید نیز انجام دهید. این انعطاف پذیری بعدها ثمرات زیادی را برای شما به همراه خواهد داشت.
البته نکات 4 و 5 و 6 در این متن به صورت مستقیم با نکته اول در ارتباط هستند. دیل به ما آموزش می دهد هر کاری که از موضع دوستی و رفاقت انجام دهیم، تأثیر مثبتی در زندگی ما می گذارد. او با استفاده از حکایت زیر منظور خود را توجیه می کند:
یک روز خورشید و باد در حال بحث بودند که کدام یک قوی تر هستند. باد به یک مرد سالخورده اشاره کرد و گفت:« هر کس قوی تر است، باید کاری کند که کت این مرد از تنش درآید.» سپس زوزه کشان شروع به وزیدن کرد. پیرمرد بیش از هر زمان به کتش چسبیده بود. باد هر قدر بیشتر به وزش ادامه می داد، او هم کتش را محکم تر بغل می گرفت، تا این که خسته شد و کنار رفت. خورشید به میان آسمان آمد و با درخشندگی تمام شروع به تابیدن کرد. خیلی زودمرد احساس گرما کرد، دستی به پیشانی اش کشید و کتش را در آورد.
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
10 راه برای پیدا کردن دوست و10 راه برای حفظ دوستی
آیا به تازگی خانه خود را تغییر داده یا محل کارتان را عوض کردهاید؟ آیا از شهری به شهری دیگر رفتهاید یا این فکر را در سر میپرورانید؟ آیا با این کار، دوستان زیادی را از دست دادهاید یا حداقل دوریشان را بیشتر احساس میکنید و همین باعث میشود اضطراب زیادی پیدا کنید؟ خب، حالا چه کار باید بکنید؟ نگران نباشید و در عین حال بدانید پیدا کردن یک دوست، نوعی ریسک است.
ممکن است ببرید یا ممکن است ببازید و به هر حال، اگر نمیخواهید زندگیتان را در تنهایی بگذرانید، چارهای از انجام این ریسک نیست و البته راههایی هم برای پایین آوردن مخاطرات این ریسک و ساختن روابطی خوب و سرشار از شادمانی وجود دارد. این مطلب،«10 راه دوستیابی» را به شما پیشنهاد میکند؛ راهی که خیلیها تنها رفتهاند و وقتی برمیگشتند دلشان از داشتن یک دوست خوب، قرص و محکم شده بود.
1. چه دوستی را و برای چه منظوری میخواهید:
قبل از اینکه برای به دست آوردن یک دوست تلاش کنید، باید بدانید چه دوستی میخواهید و برای چه میخواهید دوست داشته باشید؟ چه تیپ از افرادی میتوانند دوست شما باشند؟ شما با چه افرادی میتوانید داراییهای مادی و معنویتان را تقسیم کنید بدون اینکه احساس بدی داشته باشید؟ فراموش نکنید در صورتی دوست خوبی خواهید یافت و دوستی خوبی را تجربه خواهید کرد که وقتی در کنار هم قرار بگیرید به همدیگر رشد و تعالی بدهید نه اینکه به سمت عادتهای بد و رفتار مخرب کشیده شوید.
2. در فعالیتها شرکت کنید:
یکی از سادهترین راهها برای پیدا کردن دوست، شرکت کردن در فعالیتها است. چه فعالیتهایی؟ اگر دانشجو هستید فعالیتهای جانبی دانشگاه و اگر کارمند هستید کلاسهای احتمالی که برایتان برگزار میشود. اگر حتی در یک کلاس ورزش شرکت میکنید کمک کردن به تازهواردها یا کمک گرفتن از کسانی که قبل از شما وارد این کلاسها شدهاند. این کارها به شما اجازه میدهد که با دیگران در لذتهایشان شریک شوید.
3. خودتان را معرفی کنید:
خیلی از افراد نمیدانند چگونه باید خودشان را معرفی کنند؛ در حالی که قدم اول شما در هر ارتباطی، معرفی کردن خودتان است. نشستن یک گوشه تنها و سر در افکار خود فرو بردن یا چشم روی همه آدمها بستن و جواب سوالهایشان را بیحوصله با یک آره یا نه پاسخ گفتن، راهی نیست که بتوان از آن به خانه دوست رسید. میگویند خدا حامی آدمهای شجاع است. پس شجاعت به خرج دهید و خودتان را به دیگران معرفی کنید.
4. کمک کنید:
حتما این صحنه کلیشهای و تکراری را بارها و بارها دیدهاید که دو نفر به همدیگر برمیخورند و یکی کتاب از دستش میافتد، دیگری زمین میخورد یا دعوایی رخ میدهد و در این میان کسی به داد دیگری میرسد و قضیه به «بادا بادا مبارک بادا» ختم میشود. درست است که این اتفاقها خیلی پیشپا افتاده است اما واقعیت این است که شما میتوانید از راه کمک کردن با دیگران آشنا شوید و چه بهتر از اینکه با یک رفتار خوب و انساندوستانه خودتان را به دیگران معرفی کنید.
5. مهارتهای گفتاریتان را افزایش دهید:
با دیگران چگونه ارتباط برقرار میکنید؟ نوع حرف زدنتان چگونه است؟ آیا تا به حال به تن صدایتان دقت کردهاید؟ لازم است روی این نکتههایی که گفتیم کمی تمرکز کنید و قبل از اینکه پای صحبت با کسی بنشینید خودتان و نوع گفتارتان را مرور کنید. شاید به نظرتان احمقانه بیاید اما قبل از یک دیدار مهم، بهتر است یک نمایش برای خودتان اجرا کنید و همان موضوعهایی را که میخواهید درباره آن حرف بزنید، با لحن مناسب جلوی آینه به خودتان بگویید.
6. شنونده خوبی باشید:
داشتن قدرت شنوندگی یکی از ابزارهای مهم برای یافتن دوست است ولی متاسفانه خیلیها برعکس فکر میکنند و تصورشان این است که راه یافتن دوست پرچانگی است. اما شنیدن و شنونده خوب بودن یعنی چه؟ یعنی گوش دادن به صحبتهای طرف مقابل و به موقع عکسالعمل نشان دادن. این عکسالعمل میتواند تکان دادن سر باشد، نوازش دست یا حتی یک اظهارنظر بجا! این عکسالعملهای ناخودآگاه به طرف مقابل شما میگوید شما در حال همراهی او هستید اما اگر به جای این عکسالعملها مدام در جای خود وول بخورید، سرتان را بخارانید و دنبال ساعت بگردید به او میگویید: «حرف تو برای من اهمیتی ندارد!»
7. از سوالهایی با پایان باز استفاده کنید:
هر سوالی جوابی دارد یا بهتر بگوییم، ما سوال میکنیم تا جوابی بگیریم. اما خیلی وقتها و البته خیلی از آدمها سوال میپرسند و خودشان سوال را جواب میدهند و باز این روند تکرار میشود؛ در حالی که سوال پرسیدن یعنی مشارکت دادن دیگران و البته نحوه پرسیدن سوال هم خیلی مهم است. پرسشهایی با پایان باز به دیگران اجازه میدهد تا درباره سوال شما فکر کنند و جواب بگویند و جوابشان تنها در یک «بله» و «نه» خلاصه نشود و البته پرسیدن این سوالها به شما کمک میکند تا طرف مقابل را بهتر بشناسید. بنابراین سعی کنید طوری یک سوال را مطرح کنید که با آن سوال جای بحث و تبادلنظر باز شود.
8. از زبان بدن استفاده کنید:
به صندلی تکیه داده و به بیرون خیره شده است و بهرغم همه نکات مثبتاش باعث میشود شما ناخودآگاه حس بدی به رفتارش پیدا کنید. چرا؟ چون او با زبان بدنش در حال صحبت کردن با شما است، بدون اینکه خودش بداند. اگر میخواهید در روابطتان موفق باشید باید حواستان به زبان بدنتان باشد. شما چگونه میایستید؟ چگونه مینشینید؟ چگونه برای فشردن دست دیگران دست دراز میکنید؟! همه اینها مهم است و حتی مهمتر از حرفهایی که با زبان در دهانتان میگویید. زبان بدن شما به دیگران میگوید که من آدم بیخیالی هستم یا برعکس، من آدم حمایتگری هستم. زبان بدن میگوید من افسرده و مریض هستم یا شاد و سرحال و سرزنده.
9. مثبت باشید:
کسی منکر سختیهای این زندگی و نقاط کور و ناامیدکنندهای که وجود دارد، نیست اما با همه اینها اگر میخواهید از غار تنهایی بیرون بیایید و دوست خوبی پیدا کنید بهتر است به زور هم که شده «مثبت» باشید. اکثریت آدمها از روبهرو شدن با آدمهای بدخلق و منفی دوری میکنند چون خودشان به قدر کافی مشکل دارند. پس با وجود همه مشکلات زندگی سعی کنید خصوصا در ابتدای مکالمهتان با دیگران از خاطرهها و خبرهای خوب شروع کنید.
10. یک میهمانی ترتیب بدهید:
تنها نیستید. دوست دارید اما روابط زیادی با آنها ندارید و سال به سال همدیگر را میبینید. چطور است یک مهمانی ترتیب بدهید و آن مهمانی را کمکم به مهمانیهای دورهای تبدیل کرده و با دوستانتان زمان بیشتری را سپری کنید؟ شاید در جمع آنها افرادی را بیابید که بیشباهت به شما نباشند و آنها هم از تنهایی خسته شده باشند.
منبع: www.salamat.com
آثار مثبت و منفی دوستی های دوران نوجوانی
والدین و مسؤولان همیشه درباره روابط همتایان با یکدیگر هشدار می دهند، اما همتایان می توانند تأثیرات مثبت عمیقی روی یکدیگر داشته باشند.
« از این که ناچارم همیشه فلان لباس را بپوشم و بهمان کار را بکنم تا دوستانم مرا بپسندند و من را در جمع خودشان راه دهند، خسته شده ام. دوست دارم بنا به میل و سلیقه خودم زندگی کنم. طبیعی است که بعضی از مردم فیلم های مورد علاقه مرا دوست ندارند، جور دیگری لباس می پوشند یا اصلاً آرایش نمی کنند. دوست ندارم به میل دوستان و همسالانم سبک خاصی را در زندگی داشته باشم. هرکس باید آن طور که می خواهد زندگی کند و در عین حال به وجود و شخصیت خودش افتخار کند، چون اگر همه ما شبیه هم باشیم چطور می توانیم با آدم های تازه و متفاوت آشنا شویم؟»
این سخنان یک دختر نوجوان است که از فشار همتایان و همسالان خسته شده و دوست دارد خودش باشد. فشار همسالان باعث ایجاد شکاف بین نسل ها و به تبع آن سرکشی بسیاری از نوجوانان و درگیر شدن آنها با خانواده می شود.
همتایان شما چه کسانی هستند؟
وقتی شما بچه کوچکی بودید، معمولاً والدین برای تان دوست پیدا می کردند، شما را به ورزشگاه می بردند و برای تفریحات تان برنامه ریزی می کردند. حالا که نوجوان شده اید، خودتان درباره دوستان و گروهی که با آنها اوقات تان را می گذرانید، تصمیم می گیرید. دوستان و همتایان کسانی هستند که همسن شما بوده و تجربیات و سلیقه آنها مثل شماست. شما و دوستان تان هر روز با همدیگر تصمیم می گیرید و روی انتخاب و رفتار همدیگر تأثیر می گذارید. این مسأله تا حدی طبیعی است. بشر به طور طبیعی دوست دارد با افراد همتا و همسن خودش ارتباط برقرار کند. هرچه استقلال شما بیشتر می شود، همتایان شما به طور طبیعی نقش بیشتری در زندگی تان بازی می کنند. در نوجوانی و جوانی بیشتر وقت شما با همسن و سالان خود می گذرد. همتایان شما می توانند هم رتبه های تان در مدرسه، دوستان تان در اماکن مذهبی، ورزشی یا کلوپ های فرهنگی باشند. معمولاً همتایان و همسالان در این سنین، راجع به شیوه لباس پوشیدن، فعالیت ها و سبک و روش زندگی روی همدیگر تأثیر می گذارند. معمولاً آدم ها برای این که در گروه همتایان پذیرفته شوند و مورد تحسین آنها قرار بگیرند، در تمام جهات خودشان را به آنها شبیه می کنند.
البته تأثیر همتایان همیشه هم بد نیست. دوستی با رفقای درسخوان و در اصطلاح جوانان امروزی« بچه مثبت ها» به همان اندازه که هم نشینی با تنبل ها افت تحصیلی در بر دارد، موفقیت تحصیلی را در پی خواهد داشت. اگرچه والدین و مسؤولان معمولاً درباره روابط همتایان با یکدیگر هشدار می دهند، اما همتایان می توانند تأثیرات مثبت عمیقی هم روی یکدیگر داشته باشند.
امان از دست همتایان ناجور!
گاهی اوقات حتی منشأ استرس های زندگی نوجوان هم به همتایان و دوستان برمی گردد. همتایان به نوجوان فشار می آورند تا کارهایی خلاف میل خود انجام دهد. دزدی، مصرف سیگار و مواد مخدر و انجام کارهای پر خطر از این قبیل هستند. متأسفانه در بیشتر موارد، مقاومت در برابر فشار گروه همسالان و همتایان مشکل است. بعضی مواقع گروه همتایان بدون آن که کلمه ای حرف بزنند، به شکلی ساکت و موذیانه پیام هایی به نوجوان می فرستند و به این ترتیب او را وادار می کنند تا فلان جور رفتار کند، لباس بپوشد و سبک زندگی اش طور خاصی باشد. در این شرایط نوجوان بالاجبار و فقط تحت تأثیر فشار همتایان کارهایی می کند که شاید خودش هم مایل به انجام آنها نباشد. در این گونه موارد، اعتماد به نفس و نقش والدین بسیار مؤثرند، چون افرادی که نمی دانند در موقعیت های مختلف اجتماعی باید چگونه رفتار کنند، به رفتار دیگران دقت کرده و سعی می کنند مثل آنها رفتار کنند.
مقاومت تا پیروزی
بالاخره هر کس در مرحله ای از زندگی اش به فشار سفت و سختی که همتایان و همسالان به او وارد می کنند، پایان می دهد. مهم نیست چقدر در انتخاب دوستان تان عقل و درایت به خرج داده اید یا چقدر آنها را می شناسید، اما دیر یا زود به این مرحله می رسید که اجرای بعضی نظریات آنها، مشکل یا غیرقابل قبول است. مقاومت در برابر خواسته های نادرست دوستان فقط به جرأت و شجاعت شما بستگی دارد. اما لازم است که به خودتان در راه رسیدن به این شجاعت کمک کنید. باید درک کنید که بسیاری از خواسته های همسالان و همتایان شما در چهارچوب عرف تعیین شده اجتماع تان نیستند و می توانند زندگی شما را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. جهت این تأثیر مسلماً با جهت پیشرفت های فردی و اجتماعی شما( که به یکدیگر وابستگی شدیدی دارند) در یک راستا قرار ندارند!
به ندای درونی تان گوش دهید
مقاومت در برابر فشارهای منفی دوستان راحت نیست، اما وقتی آن را انجام دهید حس خوبی به شما دست می دهد و حتی گاهی این شما هستید که روی دوستان تأثیر مثبت می گذارید. اگر جرأت بیان مسایل متفاوت از دوستان را داشته و بتوانید در مقابل درخواست آنها مقاومت کنید، این آنها هستند که دنباله روی شما می شوند. می توانید یک راهنما باشید. مطمئن باشید این ظرفیت را دارید که تغییرات مثبت و چشمگیری در دنیای اطراف تان ایجاد کنید.
* اگر درباره موضوعی احساس خوبی ندارید- حتی اگر به نظر برسد حق با دوستان تان است- همین حس ناراحتی شما به این معناست که این موضوع خاص به نفع شما نیست! این نوع تصمیم گیری ها بخشی از جنبه مقاومت درونی است که به اعتماد به نفس شما بستگی دارد.
* هرچه بیشتر خودتان را بشناسید، امکان مقاومت در برابر تمایلات دیگران در شما بیشتر می شود.
* درباره شرایط احتمالی که فشار ایجاد می کنند، برنامه ریزی کنید. اگر دوست دارید به میهمانی یکی از دوستان بروید اما می دانید که ممکن است در آنجا مواردی وجود داشته باشد که خلاف میل شماست، در این باره خوب فکر کنید و اگر هم می روید، قبلاً درباره شرایط چالش برانگیز مربوطه بیندیشید. تمرین کنید که چطور« نه» بگویید!
* یک عبارت رمز را میان خود و خانواده تان مشخص کنید. با این کار اگر در شرایطی قرار گرفتید که مثلاً دوستان از شما درخواست کار خلافی داشته یا رفتار ناپسندی از آنها سر می زند که شما را هم درگیر می کند، می توانید با تلفن یا پیام کوتاه و به کار بردن رمز مربوطه، به والدین تان خبر دهید که به آنجا آمده و شما را به منزل ببرند.
* «نه» گفتن راحت را یاد بگیرید. این کار به تمرین احتیاج دارد، ضمن این که اگر دوستان شما خوب و مناسب باشند، هیچ وقت مجبور نیستید نه گفته یا با توجیه و معذرت خواهی از زیر فشار درخواست نامناسب فرار کنید. پس اگر دوست تان به شما سیگار تعارف کرد، خیلی راحت بگویید:« نه، عموی من سال پیش بر اثر سرطان ریه ناشی از سیگار فوت کرده و من دوست ندارم به این عاقبت دچار شوم!»
* با آدم هایی دوست شوید که منش و سبک زندگی آنها مثل شماست. دوست خوب کسی است که در شرایط مختلف حامی شما باشد. مطمئن باشید اگر فقط یک نفر دیگر در گروه دوستان مثل شما باشد و با درخواست های نادرست سایر دوستان شما مخالفت کند، قدرت شما دو نفر چند برابر دیگران می شود.
از نیروی والدین تان کمک بگیرید. اگر دوست شما کار خلافی کرد، به او بگویید:« اگر مادرم بفهمد مرا می کشد! او خیلی زود به این گونه مسایل پی می برد و من نمی خواهم او از من ناراحت شود.»
* اگر شرایطی واقعاً خطرناک به نظر می رسد، بدون معطلی مراتب را به والدین، مسؤولان مدرسه یا فرد بزرگسال معتمد دیگری اطلاع دهید.
چه کنیم تا دوستی هایمان پایدار بماند
سعی کنید در زمینه دوستیابی، همیشه پیشقدم باشید. یک سلام، یک دعوت به ناهار، یک پیشنهاد گردش یا رفتن به سینما شاید بتواند مقدمه ای برای ایجاد یک رابطه دوستی باشد.
در دوستی توقع بیش از اندازه نداشته باشید. نمی توان از دوست انتظار داشت که تمام نیازهای انسان را برآورده کند. با همه دوستان نمی توان یک نوع رفتار داشت، برخی از آن ها برای رفتن به سینما، تئاتر، خرید، نمایشگاه و غیره همراهان خوبی هستند. با برخی دیگر مسایل زندگیمان را در میان می گذاریم. به هر حال هر دوستی در حریم خاصی از زندگی مان قرار دارد.
هیچ گاه وابسته دوستی نشوید. گاهی دوستی ها چنان عمیق می شوند که دوری از یکدیگر بسیار سخت و طاقت فرسا می شود. فراموش نکنید علاقه و دوستی به معنای وابستگی بیش از حد نیست. این رفتار در دراز مدت عواقب بدی پیدا می کند.
آیا تا به حال متوجه شده اید که چقدر از دوستی ها به خاطر عدم توجه به صحبت ها و خواسته های طرف مقابل به هم خورده است. بنابراین همانقدر که دوست دارید، دوستتان به حرف ها و درد دل هایتان گوش بدهد، به همان اندازه به او فرصت صحبت کردن بدهید و پای درد دلش بنشینید.
به حریم خصوصی دوستتان احترام بگذارید. در زندگی هر شخص مسائلی وجود دارد که به خود شخص ارتباط دارد و نه هیچ کس دیگر. بنابراین از دوستتان نخواهید که مسائل خصوصی زندگیش را با شما در میان بگذارد. مطمئن باشید اگر دوستتان لازم بداند آن را با شما در میان خواهد گذاشت.
در دوستی امین و رازدار باشید. هیچ گاه اسرار دوستتان را برای شخص دیگری بازگو نکنید.
در لحظات سختی، یار و پشتیبان دوستتان باشید. اولین چیزی که از دوستانمان انتظار داریم، کمک و پشتیبانی است. هر شخص بنا به شخصیتش، این وظیفه اش را به دوستش نشان خواهد داد و چه بسا در این مراحل است که دوستان خوب مشخص می شوند.
دوستتان را همان طور که هست بپذیرید. همه ما دارای اشتباهات و نواقصی هستیم، بنابراین بیهوده است که از دیگری بخواهیم خود را عوض کند... اگر همانطور که هستیم خود را نشان بدهیم، بی آنکه نگران انتقادهای دیگران باشیم، مسائل خیلی راحت روانل عادی خود را طی می کنند.
تفاوت ها را بپذیرید. این کار هر رابطه ای را دلپذیر می کند. هر انسانی با نگاه خاصی به مسائل می نگرد و برداشت خاصی از زندگی دارد، بنابراین لازم نیست دوستمان مثل خودمان فکر کند و برداشتش از مسائل زندگی مثل ما باشد.
قضاوت را کنار بگذارید. اگر دوستتان اشتباهی مرتکب شد یا کاری برخلاف میل شما انجام داد، او را به باد انتقاد نگیرید. بلکه بهتر از است او را بهتر درک کنید. شاید دلیلی برای این کارش داشته باشد.
به دوستتان فرصت بدهید. گاهی طرف مقابل مرتکب اشتباهی می شود یا وظیفه دوستی را آن طور که باید و شاید به جا نمی آورد. در این شرایط بهتر است کمی صبر و حوصله به خرج بدهید، شاید مشکلی برایش پیش آمده است که تمام فکر و ذهنش را به خود مشغول کرده است. بهتر است به او فرصت بدهید تا با خودش و مشکلش کنار بیاید و اگر لازم شد با او صحبت کنید، شاید بتوانید راهی برای حل مشکلش به او پیشنهاد بدهید.
گاهی دوستتان را برای صرف غذا به منزل یا رستوران دعوت کنید. لحظات غذا خوردن فضایی صمیمی و دوستانه به وجود می آورد که هر دو نفر می توانند از آن بهترین لذت را ببرند.
دوستتان را در سرگرمی و تفریحات خود سهیم کنید. چنانچه از خواندن کتابی یا از تماشای فیلمی لذت برده اید، آن را به دوستتان معرفی کنید. در هر فرصتی به دوستتان هدیه بدهید. این هدیه می تواند یک کارت پستال باشد یا یک شاخه گل. در واقع شما با این هدیه به او می گویید: «همیشه به یادت هستم!»
منبع:http://www.khanevadeyema.com
آداب دوستی با همکاران
آیا میدانستید نزدیک به 20 درصد از روابط دوستانه ما، در محل کارمان شکل میگیرد؟ دوستی در محل کار با دوستیهای دیگر کمی متفاوت است. منشأ این تفاوت، آن است که ما فردی را که برای دوستی برمیگزینیم آزادانه انتخاب نمیکنیم. با این حال، گاهی این نوع روابط دوستانه بسیار محکمتر از دیگر روابط ما میشود.
یافتن دوست در محل کار باعث میشود شما رابطهای شادتر و آزادتر غیر از رابطه کاری با همکار خود برقرار کنید. در طول مدتی که شما آزادتر و شادتر با هم حرف میزنید سبب میشود سنگینی وظایف کاری کمتر شده و میزان خستگی کاهش یابد. همچنین داشتن دوست در محل کار به نادیده گرفتن نگرانیهای کوچک حرفهای، خستگیها و استرسها کمک میکند.
اما گاهی مطمئن نیستید که آیا میتوانید با همکار خود به عنوان یک دوست صادق باشید و درد دلهای زندگیتان را به او بگویید یا نه! اگر همکار شما رییس شماست این موضوع صحت دارد و بهتر است فاصله خودتان را با او حفظ کنید.
دوستی کردن با همکاری که هم رتبه شما است، اشکالی ندارد اما برای درددل کردن باید بین شما اعتماد کامل وجود داشته باشد. بهترین توصیه این است که اسرار زندگیتان را، تا میتوانید، با همکاران خودتان در میان نگذارید.
گاهی نیز در محیط کار بین شما و همکارتان محل اختلافی پیش میآید. مخالفت کردن با یک دوست کمی سخت است. بهترین کار حل مشکل در زمان مناسب است. باید مطمئن باشید که همکار شما حوصله حرف زدن و گوش دادن به این مساله را داشته باشد. شما باید کاملا حرفهای به این موضوع بپردازید و دقیقا مثل دو همکار موضوع را حل کنید. به طور معمول روابط دوستانه میان دو همکار سبب رفع سادهتر مشکلات میشود.
در مقایسه با روابط دوستانه خارج از محیط کار که معمولا سبب میشود دوستان در وضعیت و حالت خوب روحی در مراکز شادی مثل رستوران و کلوپ همدیگر را ببینند، همکاران همانگونه که هستند همدیگر را به شکل طبیعی ملاقات میکنند. همکاران عیوب همدیگر را بهتر از سایر دوستان میبینند و همین امر سبب عمیقتر شدن دوستی آنها میشود.
منبع:www.salamat.com
6 دلیل برای دوستیابی در محلکار
1. ما تقریبا 220 روز از سال را در محیط کاری میگذرانیم و با همکارانمان در ارتباط هستیم. تعداد ساعاتی که ما با همکارانمان میگذرانیم بیش از ساعاتی است که نزد والدین، همسر یا فرزندانمان هستیم.
2. داشتن یک رابطه خوب دوستانه با همکاران میتواند بر پیشرفت پروژههای کاری تاثیر به سزایی بگذارد.
3. بلند شدن از خواب برای رفتن به محل کار، زمانی که بدانید دوستی در آنجا منتظر شما است راحتتر خواهد بود.
4. با همکاران دوست نه تنها زمان زیادی میگذرانیم بلکه میتوانیم با آنان در رابطه با پروژههای کاری، نگرانیها و خواستههایمان صحبت کنیم.
5. همکاران ما معمولا همسن ما هستند. میزان تحصیلاتشان با ما یکی است و تقریبا شرایط کاری یکسانی داریم اما تجربیاتمان متفاوت از هم است، پس اشکالی ندارد اگر دور یک میز بنشینیم و با هم در رابطه با تجربیاتمان صحبت کنیم.
6. محیط کار محیط خشنی است. ممکن شما گاهی در آن دچار مشکلاتی شوید. داشتن یک دوست در این محیط میتواند برای شما دلگرمکننده باشد.
این قوانین را رعایت کنید
1. در این نوع دوستیها باید حد و حدود شوخی را رعایت کنید. صمیمی شدن بیش از حد میتواند مراتب مقامی را به هم ریخته و حسادت دیگران را برانگیزد و درنهایت شما دچار مشکل شوید.
2. در صورت بروز هر گونه مشکلی باید فورا در جهت حل آن تلاش کنید. هر گونه سوءتفاهم میتواند اثرات جانبی بدی در زندگی حرفهای و حتی شخصی شما بر جای گذارد.
3. محتاط باشید. به ویژه در اوایل شروع یک رابطه، از بیان رازهای زندگی شخصی خود با همکارانتان خودداری کنید.
4. برای خود حد و مرزی قایل باشید و به مرز دیگران نیز تجاوز نکنید.
5. قبول کنید که دوستیهای محیط کار چندان بادوام نیستند. پس تمامی شرایط را در نظر بگیرید و بیش از حد خود را وابسته نکنید.
منبع: http://www.salamat.com
خانه دوست کجاست؟
محققان میگویند داشتن دوستان صمیمی میتواند به ما کمک کند که سالمتر بمانیم و بهتر بر استرسهایمان فایق شویم. بررسیهای متعدد نشان میدهد آنهایی که دوستان صمیمی دارند، در مقایسه با افراد تنها و منزوی، توانایی بالاتری برای مقابله با بیماریها دارند. با این حساب، 8 توصیه زیر میتواند کمکتان کند به طور غیرمستقیم، توانایی سیستم ایمنیتان را بالا ببرید.
1 روابط دوستانهتان را در اولویت قرار دهید. زمانهایی را به بودن با دوستانتان اختصاص دهید، حتی اگر باعث شود ظرفهایتان نشسته بماند یا نتوانید به بخشی از کارهای روزمرهتان برسید. زمانهایی هم که نمیتوانید همدیگر را ببینید، با تلفن در تماس باشید.
2 همیشه پذیرای دوستان صمیمیتان باشید. حفظ و ادامه یک رابطه عمیق دوستی به سطحی از صمیمیت نیاز دارد. از توضیح دادن ترسها و ناامیدیهای درونی و شخصی خود به دوستان صمیمیتان نترسید.
3 به مشکلات دوستانتان توجه کنید و آنها را بشنوید ولی فقط در صورتی که خودشان خواستند راهکار پیشنهاد کنید. وقتی دوستانتان با از دست دادن شغلشان یا به خاطر جدایی از همسرشان و دیگر اتفاقاتی از این دست دچار شکست میشوند، کمکشان کنید تا دوباره خودشان را باور کنند.
4 برای فعالیتهای مختلف خودتان، دوستان مختلفی داشته باشید؛ دوستانی برای رفتن به سینما، ورزش، مطالعه و ...
5 منتظر درخواست کمک دوستانتان نباشید. وقتی دوستتان مریض میشود، به او پیشنهاد بدهید که شما برایش خرید کنید یا بچههایش را به مدرسه ببرید.
6 هیچوقت منتظر یک رابطه دوستانه بیعیب و نقص نباشید. مثل یک ازدواج موفق، دوستی هم نیاز به پرورش و صبوری دارد. گروهی را پیدا کنید که با علایق شما هماهنگ باشند. شاید شما اهل انجام مراسم مذهبی یا اهل کتاب و کتابخانه یا جزو یک گروه ورزشی باشید.
7 با غریبهها صحبت کنید (البته از قوه تشخیص و عقل سلیمتان استفاده کنید) مکالماتی که در موزهها، کتابفروشیها و فروشگاهها صورت میگیرد میتواند به یک رابطه دوستی منجر شود.
8 در کلاسهای آموزشی مورد علاقهتان ثبتنام کنید. کلاس میتواند محلی برای ملاقات افراد دیگر با علاقههای مشابه باشد.
منبع:http://www.salamat.com
تأثیر دوست
اگر دوستى به مهمانى دل تنهاى ما آمد و پایش را در محراب خلوت دل تنهاى ما گذاشت و وقتى پاى شنود گلواژههاى صورتى او نشستیم، ذهن و دل ما را چون پرستویى سبکبال به دنبال شمیم خویش و درنهایت به سوى حضرت عشق رهنمون ساخت، باید بدانیم که آرى، خود اوست، نیمهى گمشده مان!
مولوى گوید:
هر ندایى که تو را بالا کشید
آن ندا مىدان که از بالا رسید
«شمس تبریزى» گوید: « اگر سخنى را شنیدید و به دلتان نشست، بدانید که آن سخن حق است و به دنبال آن بروید ! »
نگارنده بر این باور است که: متبرکند انسانهاى اندک شمارى که پیوسته در روح دیگران جارى هستند، آنان سرریز از عشق و لبریز از محبت هستند که چه دلنشین است همسایهگى با چنین روحهایى که آدمى را از روزمرگى به روزسبزى مىبرند و اندیشه و احساس انسان را بر بال سپید فرشته تنهایى و عشق و عرفان مىنشانند و بر چکاد فرزانگى عطرآلود و سبز خویش مهمان مىکنند و جام وجود آدمى سرشار از دل مشغولى شعفانگیز و دلشوره شوقناک حضورشان مىگردد و از قول «جبران خلیل جبران» مىگویند:
تو دو تن هستى؛ یکى، بیدار در ظلمت و دیگرى، خفته در نور!
آنگاه یاد معطر نامش بر گلبرگهاى نازک دلمان تازگى و طراوت را به ارمغان مى آورد. او انسانى است که با پر نگاه تفکرش دل و روح آدمى را بر نیلگون آسمان بیکران فرزانگى مىبرد و لب بر بالهاى فرشتگان سپیدبال خودباورى مىنهد و غم و رنج و غربت و تنهایى و بىکسى انسان را چون غبارى در همهمه تفکر و هلهله شعفناک خویش محو مىکند و پریشانى آدمى را پرپر و دست در دست لرزان و چشم در چشمان بىتابمان مىاندازد و با سکوتى طربناک مىسراید:
« مهربونم، خیلى دلم برات تنگه، چشم به راه فرداهاى طلایى تو دارم! »
دوست، پاکیزگى در تفکر را به ما مىآموزد، زیرا:
عمل تجسم مادى اندیشه است
و اخلاق تظاهر مادى فکر
پس، براى داشتن اعمالى خوب
باید افکارى خوب داشت!
«توماس هاکس» اینگونه دوست را متبرک دانسته و موهبتى از طرف خداوند و مىگوید:
« متبرکند آنها که این موهبت را دارند تا دوستى بیافرینند. و آن خود هدیهاى است از جانب خداوند. بسیار است آنچه بدین معنا مىگنجد، ولى بالاتر از همه، قدرت آن است که آدمى از خود بیرون شود، و با درون دیگرى آنچه را شریف است و عزیز تواند بود، بستاید و دوست بدارد! »
«کامینگز» دوست را دولت مىداند و مىسراید:
اینقدر که ما (هر دو) ایم و بى (دویى)
شب کجا مىتواند این قدر آسمان باشد؟
آسمان کجا مىتواند اینقدر آفتابى باشد؟
از دولت توست که من این قدر منم!
این انسانهاى متبرک، کارى را که « میکل آنژ » با آن قطعه سنگ کرد، با سنگ وجود آدمى مىکنند و فرشته درون انسان را تجسم مىبخشند.
حکایت « میکل آنژ » و فرشته:
روزى میکل آنژ با کمک عده اى سنگ سیاه نسبتاً بزرگى را بر روى زمین مى غلطاند تا به طرف منزل خود ببرد. یکى از دوستان میکل آنژ نزدیک او آمد و پرسید: « با این سنگ سیاه چه مىکنى؟ » میکل آنژ گفت: « فرشتهاى درون او اسیر است که مىخواهم او را نجات دهم. »
دوست میکل آنژ با ناباورى از او خداحافظى کرد و رفت. چند ماه بعد، دوست میکل آنژ به مهمانى او آمد و مجسمهى سنگى فرشته بسیار زیبایى را در اتاق او دید. با حیرت و تحسین از میکل آنژ پرسید: « این مجسمه چقدر زیباست از کجا آوردهاى؟» میکل آنژ گفت : « از درون همان سنگ سیاه درآوردم! »بىشک، در همسایگى و مجاورت این انسانهاى معطر و متبرک روح و جسممان داراى فیلترهایى نامریى مىشوند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( یکشنبه 89/5/24 :: ساعت 8:53 عصر )
ملاکهاى دوست خوب
در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که به طوراختصار ذکر مى نماییم و شما مى توانید راجع به هر ملاک مفصلا مطالعه وفکر نمایید:
1- کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست،(1)
2- عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمودند: بیشتر این دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است،(2)
مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بى خردان است به شکل زیبایى بیان مى نماید،(3)
3- خیانت کار نباشد
4- ستمکار نباشد
5- سخن چین نباشد
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند وشخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمان نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد،(4)
6- آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خودمى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد،(5)
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( یکشنبه 89/5/24 :: ساعت 8:52 عصر )
دوست از دیدگاه بزرگان
بهترین دوست
هیچ گاه هماورد و دشمن خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست او انگیزه پیشرفت و پویش می دهد . ارد بزرگ
ابله ترین دوستان
ابله ترین دوستان ما، خطرناک ترین دشمنان هستند.سقراط
دوست یا برادر
پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند . امیل فاگو
شر دوست
خدایا ! مرا از دوستانم محافظت بفرما . چون می دانم چگونه خویشتن را در مقابل دشمنانم حفظ کنم ! . ولتر
نابودی زمان
دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است. ارد بزرگ
رابطه دشمن و دوست
آنکه از دشمن داشتن می ترسد ، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت . هزلت
دوست واقعی
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . مارکز
تاثیر دوست
صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. کارلایل
رفیق بازی
هرگز بخاطر دوستت ، از انجام وظیفه ای چشم مپوش. سن لانبر
نگه داشتن دوست
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دوستی ( یکشنبه 89/5/24 :: ساعت 8:51 عصر )
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.